شماره ركورد كنفرانس :
4793
عنوان مقاله :
خوانش فمنيستي-اجتماعي رمان الحب في زمن النفط و چراغ ها را من خاموش مي كنم با تأكيد بر مقولة هويت يابي
پديدآورندگان :
نقدي پور پريسا pari.72.7.15@gmail.com دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات عربي دانشگاه گيلان , رجبي فرهاد farhadrajabi133@yahoo.com دانشيار زبان و ادبيات عربي دانشگاه گيلان , رخشنده نيا اكرم rakhshandeh1982@yahoo.com استاديار زبان و ادبيات عربي دانشگاه گيلان
كليدواژه :
فمنيسم اجتماعي , زن , هويت , آگاهي , جامعه.
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي تحقيقات ادبي
چكيده فارسي :
جريان فمنيسم، از آغاز تاكنون، دگرديسي هاي متعددي را در خود شاهد بوده است كه نقطة مشترك همة آن ها، اين است كه زنان در موقعيت فرودست به سر مي برند و براي كاهش اين نابرابري، لازم است اقداماتي صورت گيرد. بخش مهم تلاش ها كه از جانب زنان براي حل اين بحران صورت مي گيرد، كوشش براي دستيابي به هويت است كه به طور ويژه در ساختار ادبيات داستاني معاصر عربي و فارسي قابل بررسي است. رمان الحب في زمن النفط اثر نوال السعداوي مصري و چراغ ها را من خاموش مي كنم نوشتة زويا پيرزاد ايراني، نمونة دو رمان موفقي هستند كه دو نويسندة زن، قهرمان داستان را در چالشي مستمر براي دستيابي به هويت به تصوير مي كشند؛ زن قهرمان رمان سعداوي، با عبور از لايه هاي سخت جامعه بر آن است تا با معرفي الهة زن، حضور هويتمند خود را در تاريخ به اثبات برساند و پيرزاد نيز مي كوشد با خلق شخصيت كلاريس تلاش زن را براي اعلام موجوديت و كشف هويت گمشدة خويش، نشان دهد. قهرمانان زن دو رمان، با آگاهي بخشي به زنان ديگر و رويكرد تقابلي در برابر نظام مردسالار به دنبال تحقق اهداف خود هستند كه البته زن رمان سعداوي برخلاف كلاريس در ابراز عقيده و شهامت مقابله با ساختار سنتي جامعه قوي تر عمل مي كند. نتايج حاصل از پژوهش نشان مي دهد، دستيابي به هويت زنان، گرچه تلاشي هدفمند و اصولي است، اما قبل از هر چيز نيازمند تحولات گسترده در ساختار فكري جامعه و ايجاد زمينه هاي لازم براي پرهيز از قضاوت بر مبناي اصول زيست شناختي در تفاوت بين زن و مرد است.