شماره ركورد كنفرانس :
3690
عنوان مقاله :
نماي كلي از مشكلات حاشيه نشيني در ايران و راهكارهاي تعديل آن
پديدآورندگان :
زماني طوبي دانشجوي دكتري، عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انتظامي و مطالعات اجتماعي ناجا , نظري سيد امير كارشناس آسيب شناسي اجتماعي دفترتحقيقات كاربردي فرماندهي انتظامي استان كهگيلويه و بوير احمد
كليدواژه :
حاشيه نشيني , آسيب هاي اجتماعي , انحرافات اجتماعي
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي آسيب شناسي اجتماعي، زمينه ها، علل و راهكارها. با تاكيد بر استان كهگيلويه و بويراحمد
چكيده فارسي :
حاشيه نشيني ناظر بر محل اسكان بخشي از جمعيت شهري در ايران است كه خارج از بازار رسمي زمين و مسكن و بر پايه قواعد و اصول خاص خود به دست ساكنان اين گونه مكانها ساخته شده است. برخي كارشناسان نيز معتقدند حاشيه نشيني شهري خانوارها و افرادي را شامل ميشود كه در محدوده اقتصادي و اجتماعي شهر ساكن شدهاند، ولي جذب اقتصاد و اجتماعي شهري نشدهاند و در حاشيه فعاليتهاي زندگي مردم شهرنشين قرار دارند. در واقع حاشيه به نوعي شيوه زندگي اطلاق ميشود كه نسبت به سه شيوه رايج زندگي يعني شهري، روستايي و عشايري متفاوت بوده و با ويژگيهاي اقتصادي و اجتماعي مخصوص به خود، بافت فيزيكي معيني را به وجود ميآورد. اگر بخواهيم تعاريف گوناگون را جمعبندي كنيم ميتوانيم بگوييم حاشيه نشين به كسي گفته ميشود كه در شهر سكونت دارد ولي به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادي شهر شده و از خدمات شهري استفاده كند(نقدي ،1392). اين نوشتار به اين سوال پاسخ خواهد مشكلات وآسيب هاي اجتماعي حاشيه نشيني در ايران چيست وچه راهكارهايي براي كاهش آن متصور مي شود؟ براي رسيدن به اين منظور از روش اسنادي وكتابخانه اي مطالعات و تحقيقاتي تاكنون در ايران انجام شده را مورد بررسي قرار گرفته و يافته ها گوياي اين معضل حاشيه نشيني و رشد زاغه ها و سكونت هاي غير رسمي، چالش هاي زيست محيطي، عدم دسترسي به آب آشاميدني سالم و بهداشتي ، گسترش انحرافات اجتماعي، مسئله تأمين كار، انواع نارضايتي هاي جمعي واحساس عدم تعلق وبيگانگي با شهر را مي توان به شمار آورد. ؛ حاشيه نشيني مترادف با آسيب ها و انحرافات اجتماعي است اگر چه حاشيه نشينان منحرف و آسيب زا نيستند ولي شرايط و موقيعت جغرافيايي ايجاب مي كند تا براي منحرفان ، منطقه اخلاقي و فرهنگي خاصي ايجاد شود. زندگي حاشيه نشيني و كنش متقابل اعضاي آنها با يكديگر عامل بوجود آورنده فرهنگ خاصي است كه با فرهنگ متداول جامعه تفاوت دارد.