شماره ركورد كنفرانس :
4797
عنوان مقاله :
سرمايه اجتماعي و آزادي در انديشه جان رالز و امام خميني(ره)
پديدآورندگان :
نامور فاطمه pari14004@yahoo.com دانشگاه تبريز , نامور مقصود pari14004@yahoo.com دانشگاه تبريز , اسماعيل پور معلم محمدتقي pari14004@yahoo.com استاديار دانشگاه مازندران
كليدواژه :
سرمايه اجتماعي , آزادي فلسفي , آزادي سياسي , مباني آزادي , قلمرو آزادي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي امام خميني و تمدن نوين اسلامي - ايراني با تاكيد بر سرمايه اجتماعي
چكيده فارسي :
سرمايه اجتماعي كه اساس آن، ارتباطات اجتماعي است در پرتو نوع نگاه به آزادي كه از زيربنايي ترين مولفه هاي شكل دهنده نوع ارتباطات و قوانين و حتي نوع گرايش هاي گروهي و نهادي در جامعه است، شكل مي گيرد. حق آزادي، به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي حقوق شهروندي، از دغدغههاي بنيادين بشر، و از مفاهيم مهم فلسفه سياسي اسلام و غرب به شمار مي آيد كه همواره در طول تاريخ در سپهر نظر و عرصه عمل، مورد مناشه قرار گرفته است. اين بحث در دوره معاصر اهميتي مضاعف يافته و توجه بسياري از انديشمندان را به خود معطوف كرده است. امام خميني(ره) و جان رالز از متفكران معاصر بنامي هستند كه در دو سنت اسلامي و ليبرالي به مساله آزادي از پرداخته و آن را جزو حقوق اساسي شهروندان تلقي مي كنند، البته امام خميني علاوه بر انديشهورزي درباره آزادي، در صحنه عمل نيز به اين مساله مبادرت خاصي نمود. جان رالز در اثر مهم خود يعني نظريه عدالت، قرائتي از ليبراليسم عرضه ميكند كه آزادي سياسي مهمترين ركن آن به شمار ميرود. امام خميني(ره) نيز به عنوان بزرگترين نماد آزادانديشي و منادي آزادي در جهان معاصر، در آثار و گفتارهاي خويش اين مساله را مورد بحث و گفتگو قرار داده است؛ بر همين اساس، جستار حاضر با ايضاح مفهومي آزادي به پژوهش درباره مباني و و قلمرو آزادي از منظر جان رالز و امام خميني مي پردازد. به طور خلاصه بايد گفت مبادي تصوري و تصديقي آزادي در تفكر ليبرال شكل دهنده نوع رويكرد به سرمايه اجتماعي اين تفكر است. توجه به عمل در تفكر ليبرال بسيار مهم است و زيربناي رسيدن به انديشه ليبرال مسيري است كه دغدغه اين را دارد كه انسانها، كه اساس ارتباطات اجتماعي هستند، بتوانند عملاً آزادانه در كنار يكديگر زندگي كنند به وجهي كه بيشترين تمتع با كمترين محدوديت را داشته باشند. يكي از نقاط تصادم التقاط انديشه اسلامي و ليبرال، پراگماتيسم است و در مقايسه ميان مباني و شاخص هاي آزادي در نظام اسلامي و نظام ليبرال دموكراسي بايد به آن توجه ويژه داشت. بررسي مباني آزادي در اسلام از حيث انسان شناسي و ارتباط انسان با خود و خدا و انسان هاي ديگر، كه شكوفايي سرمايه اجتماعي در گرو نوع نگاه به همين ارتباطات است، بحث مهم ديگر است. در بينش توحيدي دين، انسان استعدادهاي بالقوهاي دارد كه با يك سلسله اعمال انتخابي مبتني بر معرفت و ايمان، طي سلوكي نظري و عملي به صورت بالفعل درميآيد. اينجاست كه پاي عنصري به ميان ميآيد كه از مفاهيم تعيينكننده شخصيت آدمي است و آن تربيت است. عنصر تربيت خود مستلزم اولاً تأمين آگاهي و معرفت و ثانياً جهتدهي در اعمال ارادي است. آزادي ها در اينجا به دو دسته تقسيم ميشوند؛ دستهاي كه تأمينكننده مصالح آدمي هستند و دستهاي كه با مصلحت او ضديت دارند. انسان آزاد و مختار است و ميتواند عملاً هر كاري كه ميل اوست انجام دهد، اما نجات، سعادت و حتي رفاه جسمي و روحي او در گرو اِعمال آزادي و اراده در مسير هدايت و تربيت است.