شماره ركورد كنفرانس :
4798
عنوان مقاله :
تأثير يك دوره تمرين راه رفتن با بازخورد شنيداري موزون بر الگوي الكتروميوگرافي راه رفتن سالمندان
پديدآورندگان :
حسيني حديث hadisehhoseini25@gmail.com كارشناسي ارشد فيزيولوژي ورزشي دانشگاه مازندران؛ , فلاح محمدي ضيا دانشيار فيزيولوژي ورزشي دانشگاه مازندران , معمارمقدم مژگان استاديار رفتارحركتي دانشگاه مازندران , حسينينژاد اسماعيل استاديار بيومكانيك ورزشي دانشگاه مازندران
كليدواژه :
تحريكات موزون حسي , الكترومايوگرافي , پيري
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي انجمن علمي رفتار حركتي و روان شناسي ورزشي ايران: با رويكرد پژوهش هاي كاربردي
چكيده فارسي :
هدف: انحطاط سيستم حسي-حركتي يكي از فرآيندهاي تخريبي در دوران سالمندي است كه بر راهرفتن صحيح افراد سالخورده تاثير ميگذارد. يكي از مكانيزمهاي احتمالي اين تغييرات همانقباضي ميباشد. افراد سالخورده ناخودآگاه از همانقباضي در برابر سفتي مفاصل استفاده ميكنند تا زوال فرآيندهاي حسي براي كنترل وضعيت بدن را جبران كنند. جبران اين ضعف توسط فرايند همانقباضي، افزايش هزينهي انرژي، كاهش عملكرد حركتي و سقوط را بهدنبال دارد. لذا هدف از اين مطالعه بررسي يك دوره تمرين راه رفتن با بازخورد شنيداري موزون بر همانقباضي عضلات اندام تحتاني سالمندان بود. روش شناسي: تحقيق حاضر نيمهتجربي ميباشد. 27 مرد سالمند 60 تا 75 سال داوطلبانه در اين تحقيق شركت كردند و بر اساس آهنگ ترجيحي راهرفتن و بهطور تصادفي و مساوي در 3 گروه كنترل، راهرفتن بدون مداخله و راهرفتن با مداخله تقسيم شدند. به منظور ارزيابي همانقباضي، فعاليت الكتروميوگرافي عضلات: ساقي قدامي، نعلي، پهن داخلي، پهن خارجي و دوسرراني ثبت شد. تمرينات گروه تجربي شامل دريافت بازخورد شنيداري در حين راهرفتن با استفاده از يك مترونوم و هدفون و10 % بالاتر از آهنگ ترجيحي راهرفتن در هر هفته بهمدت 6 هفته 18 جلسه اي و هر جلسه 20 دقيقه بود. يافتهها: نتايج آزمون ناپارامتريك بوت استرپ، علي رغم بهبود فعاليت عضلات منتخب، از نظر آماري نتايج معنيداري را نشان نداد (05/0≤P). نتيجه گيري: هر چند بهبود همانقباضي عضلات موافق و كاهش همانقباضي عضلات موافق-مخالف از نظر آماري معنادار نبود، بااينحال،اين نتايج نشان ميدهد كه ممكن است در سالمندان 60 تا 75 ساله جابجايي مسير نواحي پايينتر مغز به نواحي بالاتر كه درگير فعاليتهاي توجهاي است، هنوز كمتر رخ داده است و توجه به اندام و در نتيجه تخريب فعاليت عضلاني قابل توجه نيست و شايد براي ايجاد تغييرات محسوس در سالمندي اوليه، نياز به استفاده از مداخلات طولاني تر حسي است.