چشم اندازي به بخشي از نارسايي هاي تفاسيرقرآن كريم

ازآغازتفسير آيات قرآن همه تلاش مفسران وقرآن پژوهان براين بودتابتوانندزواياي مبهم وپنهان الفاظ وعبارات قرآن رابراي خوانندگان وشنوندگان روشن نموده وازاين رهگذرايمان مردم راراسخ تر ومحكم تر نماينداما گاهي دانسته وندانسته اين علم بزرگ رابامطالبي آميخته نمودندكه بااصول ومباني مسلم عقلي وشرعي ناسازگاراست كه ازاين دست مطالب راهم درتفاسير اهل سنت وهم درتفاسيرشيعه مي توان يافت. تفاسيرمختلف قرآن ازمنظرگوناگون به رشته تحريردرآمده است گاهي ابانگاه مذهبي نوشته شده است وگاهي ازجنبه علمي را كه مفسردرآن متبحربوده است وزواياي مختلف ديگر.ولي دربسياري ازاين تفاسيرمي توان نارسايي ديدكه حاصل منابع گوناگوني مي باشدكه مفسردراختيارداشته است كه سبب شده به برخي ازقرائات شاذاستنادنمايد،تحليلهاي نادرست ارائه دهد تطبيقهاي ناروابيان دارد،دچارغلوگردد،درتفسيرداراي ضعف ادبي باشدودربرخي مواردنگاه مذهبي ياتعصبات مذهبي سبب شده كه برخي ازآيات درمعرض تفسيربه رأي گردداما اين به تنهايي دليل نخواهدشدكه يك تفسيررابطوركامل كنارنهاده و در مطالعه موردبي مهري قراردادبلكه بايددرمراجعه به هرنوع تفسيردركنارآشنايي باشخصيت فكري مفسرباديده محققانه و بدور ازتعصب به مطالعه وكنكاش درآن تفسرپرداخت درآن صورت است كه دريچه هاي بزرگي ازمعناوروشني نسبت به آيات قرآن براي مابازخواهدشد.