دستيابي به اقتصاد دانش‌بنيان با هدف اصلاح ساختاري الگوي ذهني مهندسين

رشد و توسعه اقتصادي از مهم‌ترين اهدافي است كه مسئولان اجرايي و برنامه‌ريزان اقتصادي هر جامعه‌اي به‌دنبال دستيابي به آن مي‌باشند. علت اين امر، وجود مزايايي است كه در روند رشد و توسعه تحقق مي‌يابند تا به‌وسيله آن بتوان باعث افزايش سطح رفاه جامعه شد. بدين‌منظور برخي اقتصاددانان در زمينه رشد و توسعه، نظريات مختلفي ارائه داده‌اند كه از اين ميان، اقتصاد دانش‌بنيان نظر بسياري از اقتصاددانان را به خود جلب كرده است. اقتصاد دانش‌بنيان اقتصادي است كه كاربرد دانش و اطلاعات در آن از اهميت بسزايي برخوردار و توليد و توزيع، مبتني بر آن شكل گرفته و سرمايه‌گذاري در صنايع با محوريت دانش، مورد توجه قرار گرفته و به نوعي يك اقتصاد بدون وزن است. برخي از مدل‌هاي رشد نئوكلاسيكي، دانش را عاملي برون‌زا در تعيين رشد اقتصادي مي‌دانند؛ ليكن در مدل‌هاي جديد رشد، عاملي ديگر نيز با عنوان بهره‌وري عوامل توليد به‌عنوان يكي از اركان رشد معرفي مي‌گردد و دانش، يكي از مؤثرترين عوامل در بهره‌وري و رشد اقتصادي مطرح مي‌شود. شركت هاي دانش بنيان، زماني كه كشوري با تحريم هاي اقتصادي مواجه مي شود براي مقابله با تحريم، به عنوان يك راهبرد تأثيرگذار كاربرد خواهند داشت و با هدف تحقق اهداف علمي، هم‌افزايي علم، ثروت و تجاري سازي نتايج تحقيق در حوزه فناوري تشكيل مي شوند. اقتصاد دانش بنيان تا جايي اهميت دارد كه دست‌يابي به اين اقتصاد از ضروريات مهم بسياري از كشورها به‌شمار آيد و باعث شود مواردي چون ايجاد نوآوري و توانايي تبديل آن‌ها به محصولات از طريق سرمايه گذاري، الويت سياست‌گذاري هاي اقتصادي بسياري از كشورها باشد و از آن مهم‌تر موجب تربيت نيروي مولد و كارآفرين و فرهنگ كارآفرين‌پروري مي‌شود. بنابراين هدف از اين پژوهش، تحقق بخشيدن اقتصاد دانش بنيان با تغيير الگوي ذهني در بين مهندسين بود.