شماره ركورد كنفرانس :
4838
عنوان مقاله :
بررسي رابطه بين خودكارآمدي شغلي كاركنان و هوش سازماني (مطالعه موردي: نيروگاه متمركز پارس جنوبي
عنوان به زبان ديگر :
Investigating the relationship between employee self-efficacy and organizational intelligence (Case Study: Central South Pars Power Plant)
پديدآورندگان :
ارزاني آمنه a.arzani.edu@gmail.com كارشناس توسعه مديريت و روش هاي شركت مديريت توليد برق هرمزگان , غني پور علي ali_ganipour@yahoo.com كارشناس بهره برداري و تعمبراتي مپنا ،نيروگاه متمركز پارس جنوبي
كليدواژه :
هوش سازماني , خودكارآمدي شغلي , شركت بهره برداري و تعميراتي مپنا( نيروگاه متمركز پارس جنوبي(بيدخون))
عنوان كنفرانس :
دومين كنفرانس بين المللي تحولات نوين در مديريت، اقتصاد و حسابداري
چكيده فارسي :
چكيده : پژوهش حاضر با هدف تبيين رابطه هوش سازماني با خودكارآمدي شغلي كاركنان نيروگاه متمركز پارس جنوبي يوده است. روش تحقيق همبستگي مي باشد. جامعه آماري پژوهش شامل كارشناسان، تكنسين ها و اپراتورهاي نيروگاه متمركز پارس جنوبي است كه مطابق چارت سازماني 110نفر مي باشند. براي تخمين حجم نمونه از فرمول كوكران استفاده شده است كه در سطح خطاي 5درصد حجم نمونه 85 نفر برآورد و به روش نمونه گيري تصادفي عمليات مذكور انجام شد. ابزار سنجش در اين تحقيق شامل دو پرسشنامه به منظور جمع آوري داده هاي مورد نياز دو پرسش نامه هوش سازماني آلبرخت و خودكارآمدي تصميم گيري شغلي بتز بوده است. جهت تجزيه و تحليل از روشهاي آمار توصيفي(جدول توزيع فراواني ، تداوم نمودار، ميانگين و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطي از آزمون همبستگي پيرسون استفاده شده است نتايج پس از تجزيه و تحليل نتايج نشان داد كه بين ابعاد هوش سازماني(چشم انداز استراتژيك،سرنوشت مشترك، تمايل به تغيير، تعهد و خوش بيني، هم راستايي و هم خواني(اتحاد و توافق)، توسعه دانش، فشار عملكرد) با هوش سازماني كاركنان رابطه معناداري وجود دارد. نتايج حاصل از آزمون هاي آماري نشان مي دهد كه بين خودكارآمدي شغلي كاركنان و تمام ابعاد هوش سازماني ارتباط معناداري وجود دارد . در بررسي نتايج بدست آمده بعد تعهد و خوش بيني با ضريب74/0بيشترين اثر را برمتغير خودكارمدي شغلي كاركنان دارد و ابعاد توسعه دانش با 68/0، هم راستايي و هم خواني با61/0، تمايل به تغيير با54/0، سرنوشت مشترك با 51/0، چشم انداز استراتژيك با43/0 و فشار عملكرد با41/0 به ترتيب در رده هاي بعدي قرار دارد. بنابراين مي توان عنوان كرد كه تمامي فرضيه هاي مطرح شده مورد تاييد است. به عبارت ديگر انجام وظايف شغلي توسط افراد مختلف با مهارتهاي مشابه در موقعيتهاي متفاوت و يا توسط يك فرد در شرايط متفاوت به تغييرات ميزان هوش سازماني و ضريب خودكارآمدي كارآمدي آنان وابسته است. واژگان كليدي: هوش سازماني، خودكارآمدي شغلي ، شركت بهره برداري و تعميراتي مپنا( نيروگاه متمركز پارس جنوبي(بيدخون))