شماره ركورد كنفرانس :
4838
عنوان مقاله :
سنجش روابط علي منابع قدرت مدير با آمادگي كاركنان براي تغيير با تأكيد بر نقش تسهيم دانش
عنوان به زبان ديگر :
Measurement of the causal relationships of the sources of power of the manager with the readiness of the staff to change, with the emphasis on the role of knowledge sharing
پديدآورندگان :
سيادت سيد علي s.a.siadat@edu.ui.ac.ir استاد دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي،دانشگاه اصفهان،ايران , غفوري* خالد khledghafori@edu.ui.ac.ir دانشجوي دكتري مديريت آموزشي، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه اصفهان، ايران , دولتي علي اكبر dolatiali662@gmail.com دانشجوي دكتري مديريت آموزش عالي، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه اصفهان، ايران
كليدواژه :
منابع قدرت مدير , تسهيم دانش , آمادگي براي تغيير
عنوان كنفرانس :
دومين كنفرانس بين المللي تحولات نوين در مديريت، اقتصاد و حسابداري
چكيده فارسي :
بحث آمادگي كاركنان براي تغيير از دهه هاي اخير، به عنوان يكي از رويكردهاي نوين مرتبط با اقدامات مطلوب آموزشي، مورد توجه پژوهشگران متعددي قرار گرفت و به عنوان عامل مؤثر در موفقيت دانشگاه ها، از اهميت شاياني برخوردار گرديد. در واقع، آمادگي كاركنان براي تغيير و منابع قدرت مدير مي¬تواند بر اثربخشي دانشگاه و پيامد عملكرد دانشجويان بسيار تأثيرگذار باشد؛ در همين راستا پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير منابع قدرت مدير بر آمادگي كاركنان براي تغيير با توجه به نقش ميانجي تسهيم دانش انجام گرفته است. جامعه آماري پژوهش شامل تمامي كاركنان و مديران زن و مرد دانشگاه سمنان مي باشند. از اين تعداد با استفاده از روش نمونه¬گيري تصادفي طبقه¬اي، 124 نفر به عنوان نمونة پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده¬ها پرسشنامه¬هاي منابع قدرت مدير هينكين و شرايخيم(1989)، تسهيم دانش چونگ و همكاران(2013) و پرسشنامه اقتباس شده آمادگي كاركنان براي تغيير الوينگ(2009) است. پايايي پرسشنامه¬ها با روش آلفاي كرونباخ و روايي به روش همساني دروني محاسبه گرديد. تجزيه و تحليل داده¬ها با استفاده از روش مدل سازي معادلات ساختاري به كمك نرم افزار LISREL 8.8 انجام شد. نتايج پژوهش نشان داد منابع قدرت مدير بر تسهيم دانش تأثير مستقيم و معناداري و با آمادگي كاركنان براي تغيير رابطه غير مستقيم با نقش ميانجيگري تسهيم دانش دارد. همچنين منابع قدرت مدير تأثير مستقيم و معناداري بر آمادگي كاركنان براي تغيير دارد.