شماره ركورد كنفرانس :
4841
عنوان مقاله :
استراتژي مقابله با زورگويي مخالفان و مستكبران در منظر حضرت علي (ع)
پديدآورندگان :
تاجآبادي رضا tajabadireza@yahoo.com پژوهشگر و كارشناسارشد كتابداري و اطلاعرساني مركز تحقيقات و آموزش كشاورزي و منابع طبيعي استان مركزي , مرادينژاد امير tajabadireza@yahoo.com عضو هيات علمي مركز تحقيقات و آموزش كشاورزي و منابع طبيعي استان مركزي , شعباني سميه اداره كل دادگستري استان مركسي
كليدواژه :
مخالفان , نهجالبلاغه , استكبار ستيزي , فتنهگران , امام علي(ع) , دشمنشناسي
عنوان كنفرانس :
دهمين همايش بين المللي سيره علوي
چكيده فارسي :
هدف از ارائه اين مقاله تبيين استراتژي مقابله با زورگويي مخالفان و مستكبران توسط حضرت علي(ع) ميباشد . روش: مقاله بصورت مروري و كتابخانهاي انجام شده است. از آنجا كه مستكتبر در منظر امـام علـي (ع) نتيجه درك نادرست نفس ، فراموشي از هدف غايي خلقت انسان، بي توجهي به قوه عاقله، عدم اهتمام به فطرت متعالي، خروج از مدار توحيد و نفي ربوبيت تشريعي خداوند متعال است و اين موضوع با مباني فوق، خود شيفتگي و حب ذات و طغيان غرايز و انحراف از فطرت را به همراه دارد . بر اساس تعاليم نهجالبلاغه خروج از مدار توحيد و حركت در مسير شيطان، مبناي اصلي ورود به فرهنگ استكباري است و ثروت، قدرت، منصب، علم و عبادت از ابزارهاي زمينه ساز استكبارند. ديدگاه نهجالبلاغه به مفهوم استكبار، ديدگاهي فردي و در حوزه مسائل اخلاقي است. با اين تفكر، نتيجه حاصله آن است كه استكبار يك آفت اخلاقي است كه زمينههاي انحطاط انسان را همچون شيطان فراهم ميسازد . بررسي موضوع استكبار در سخنان امام علي(ع) و كنكاش در تاريخ حكومت علوي، نشان ميدهد كه لزوم شناسايي انگيزههاي دشمن، محدود به مكان و زمان خاصي نبوده و در همه اعصار توجه به اين مهم از واجبات هر جامعه است . حضرت علي (ع) پس از پذيرش حكومت تمام تلاش خود را در جهت احقاق حقوق مردم، رعايت عدل و انصاف به كار بست اما برخي فتنه گران، به واسطه داشتن رذايل اخلاقي در وجودشان مانند خودخواهي، رياست طلبي، فزون خواهي و ... عدل علوي را بر نتافتند و سر به شورش برآوردند. مردم سست پيمان نيز در برخي مواقع با رفتار نادرستشان، گرفتار فتنه دشمنان شدند. با تفكر در اين زمينه مشخص ميگردد كه همه بهانههاي دشمنان براي مخالفت با حضرت علي (ع) بي اساس بوده و پشت پرده مخالفتشان انگيزههايي نهفته است. انگيزههايي قدرت، مقام و منزلت، سوداي تشكيل سلطنت اموي كه در رفتارهايي چون پيمان شكني، حيله گري، نفاق، بي بندوباري مالي، هواپرستي و خودخواهي، جهل و جمود، دينداري ظاهري و بدون بينش، دنياطلبي، فزون خواهي، حسادت، انتقام گيري و در نهايت، دشمني با حضرت نمود پيدا كرد كه شيوه حضرت در برخورد با دشمنان در راهبردهاي اساسي مانند مذاكره، مدارا و برخورد قاطعانه خلاصه ميشود.