كليدواژه :
مردم سالاري ديني , اسلام سياسي , انقلاب اسلامي , سياست خارجي آمريكا , اتاق هاي فكر , انديشكده , رند , بروكينگز , مؤسسه سياست خاور نزديك واشنگتن , سازه انگاري , تحليل چارچوب گذاري , ميانه روي , افراط گرايي
چكيده فارسي :
مقاله حاضر با مطالعه موردي توليدات مرتبط با اسلامِ سه انديشكده ذي نفوذ در سياست خارجي آمريكا كه به طور سازمان يافته به مطالعه سياست هاي آمريكا در قبال اسلام و به ويژه اسلام سياسي مي پردازند يعني مؤسسه بروكينگز، رند و مؤسسه سياست خاور نزديك واشنگتن، طي سالهاي 2001 تا 2015 مي كوشد تا رويكردهاي مختلف در ميان نخبگان سياست خارجي آمريكا نسبت به اسلام سياسي از جمله مسئله مردم سالاري ديني را مورد مداقه قرار دهد. نويسنده با استفاده از نظريه سازه انگاري و روش تحقيق تحليل چارچوب گذاري به چهار سؤال عمده مي پردازد: اين سه انديشكده، چگونه چالش هاي سياست خارجي آمريكا در قبال اسلام سياسي را تعريف مي كنند؟ چه علت ها و عواملي را در اين رابطه شناسايي مي كنند؟ چه توصيه هاي سياسي را براي برون رفت از اين چالش ها ارائه مي دهند؟ و مقصر اصلي به وجود آمدن اين چالش ها را در چه مي دانند؟ دو مؤلفه اعتدال و افراط گرايي در هر سه مؤسسه به عنوان شاخصه هاي تمييز اسلام مورد حمايت آمريكا و اسلام در تقابل با آمريكا مورد استفاده قرار گرفته اند. در عين حال، هر يك، مفهوم سازي متفاوتي از اين دو مؤلفه ارائه مي دهد. با وجود تفاوت هايي كه در ادامه مورد اشاره قرار مي گيرد، اسلام حاكميتي، يا اسلامي كه زيربناي فكري و ساختاري تمام جانبه و مستقل براي حكومتي ديني (مردم سالاري ديني) باشد، در هر سه مورد به افراط گرايي متهم مي شود. يافته هاي تحقيق همچنين نشان مي دهد كه دولت آمريكا در سال هاي پس از 11 سپتامبر 2001، ميليون ها دلار براي تأثيرگذاري گفتماني و عملياتي در جهان اسلام در راستاي ايجاد، تقويت و گسترش اسلام به اصطلاح ميانه رو در جوامع مسلمان صرف كرده است. به ديگر سخن، سياست هاي كشورهاي غربي به خصوص آمريكا در سال هاي پس از انقلاب اسلامي ايران و با گسترش حركت هاي اسلامي دستخوش تغيير شده و از دين زدايي به دخالت در فهم و شناخت مسلمانان از اسلام تغيير شكل داده است. ايجاد جديدترين نوع از التقاط اين بار بدون تغيير نام اسلام براي مهار بيداري اسلامي و مردم-سالاري ديني در پيش گرفته شده است. اين سياست با هدف منزوي كردن و كنترل حركت¬هاي اسلامي به اصطلاح راديكال از سويي و ايجاد نوعي اسلام اروپامحور، ليبرال و غير سياسي از سوي ديگر اتخاذ شده اند. اين نوع از التقاط در راستاي تضعيف و در نهايت شكست جبهه اسلامي استكبارستيز به رهبري انقلاب اسلامي دنبال مي شود. با توجه به تلاش قدرت هاي غربي براي نفوذ هويتي در اسلام، شناخت اين حركت هاي اسلام ستيزانه به عنوان چالشي فراروي مردم سالاري ديني در جهان اسلام بيش از پيش حائز اهميت است.