شماره ركورد كنفرانس :
4508
عنوان مقاله :
پيوند سياست، جامعه و نظام كيهاني در منظومۀ فكر خواجه نظامالملك طوسي
پديدآورندگان :
داودي دكتر علياصغر دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد , حاجيوثوق ندا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز
كليدواژه :
شاه آرماني , انديشۀ ايرانشهري , نظم كيهاني , نظم زميني , خواجه نظامالملك طوسي , انديشۀ سياسي ايران.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش بين المللي هزاره خواجه نظام الملك طوسي
چكيده فارسي :
انديشۀ سياسي هر قوم و ملتي از ويژگي و هويت خاصي برخوردار است كه سبب تداوم تاريخي آن ميشود. به زعم بسياري از انديشمندان، آرمان پيوند و هماهنگي ميان سياست، جامعه و نظام كيهاني، هستۀ مركزي نظام انديشگي ايرانيان از عهد باستان تا عصر حاضر بوده است. آموزۀ هماهنگي جامعه با نظام كائنات و طرح رهبري سياسي بهمثابه نقطۀ پيوند ميان آندو، از عهد اسطورهاي و حماسي تا دوران ايرانشهري و نيز كل دوران پس از ورود اسلام به ايران، همچون قالبي گفتماني مركزيت خود را در انديشۀ سياسي ايران حفظ نموده و با بسط به ديگر حوزههاي تفكر، اقتدار تاريخي خود را به نمايش گذاشته است. درواقع، انديشمندان ايراني همواره تلاش داشتهاند تا از الگوي نظم كيهاني راه به سوي نظم زميني بگشايند. هيچ حوزه و شاخهاي از انديشۀ سياسي ايران، چه پيش و چه پس از ورود اسلام، نبوده كه به گونهاي با اين آرمان پيوستگي نداشته باشد، هرچند اين نگرش در ادوار مختلف به شيوهاي خاص بازتاب و تبلور يافته است. عصر وزارت خواجه نظامالملك طوسي در دستگاه سلاجقه، به دليل بحرانِ گذار از نظام خلافت به نظام ملوكيّت، برهۀ حساسي در تاريخ ايران است. با توجه به اينكه خواجه در كنار سياستورزي عملي، دستي هم بر سياست نظري و سياستنامهنويسي داشت، اين پرسش مطرح است كه آرمان كهن پيوند ميان نظم كيهاني با نظم زميني چه بازتابي در انديشۀ سياسي او داشته است. اين مقاله سعي دارد با تكيه بر آثار مكتوب خواجه و نيز اسناد تاريخي و نوشتههاي اهل قلم در مورد وي، با رويكردي تاريخي- تحليلي به واكاوي پرسش فوق بپردازد. يافتهها نشان ميدهد كه در شرايطي كه نظام خلافت در زيستجهان اسلام دچار بحران شده بود، خواجه ميكوشيد با الهام از طرح شاهي آرماني ايران باستان و به شيوهاي واقعبينانه، با درآميختن آرمانخواهي ايرانشهري و آموزههاي اسلامي به حكومت تركان در ايران سامان بخشد. او با وامگرفتن عناصري از انديشۀ شاهي آرماني ايرانشهري، همچون الهيبودن مقام پادشاهي، فرّه ايزدي شاه، جمع دينياري و شهرياري در وجود شاه و ارتباط سرشت شاهي با دگرگوني جهان، و آميختن آنها با آموزههاي اسلامي، كوشيد تا ظهور نظم خوب و بد سياسي را به حوادث آسماني نسبت دهد و بهاينترتيب، به بازتوليد آرمان كهن پيوند سياست با نظام هستي مبادرت نمود.