شماره ركورد كنفرانس :
4508
عنوان مقاله :
عقل جهان‌داري ايران‌شهري؛ مقايسه‌اي ميان نامۀ تنسر و سياست‌نامۀ خواجه
پديدآورندگان :
قزلسفلي دكتر محمدتقي m.t.ghezel@gmail.com دانشگاه مازندران , نوريان دهكردي نگين دانشگاه تهران
تعداد صفحه :
26
كليدواژه :
تنسر , خواجه نظام‌الملك , اسپريگنز , عقل جهانداري , شاهي آرماني , اعتدال.
سال انتشار :
1397
عنوان كنفرانس :
اولين همايش بين المللي هزاره خواجه نظام الملك طوسي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
تاريخ ايران در دوران‌هاي گوناگون، چهره‌هاي پُرنفوذي را به‌چشم ديده است كه در سرنوشت سياسي اين مرزوبوم تأثيري ماندگار از خود برجاي گذاشته‌اند. از ميان اين چهره‌ها يك‌سو، موبدي بزرگ به‌نام تنسر، در برش تاريخي ايران باستان قرار دارد و سوي ديگر، خواجه نظام‌الملك، كه در قامت وزيري مقتدر در دورۀ اسلامي و سده‌هاي ميانه ظاهر شده است. تنسر بنابر روايات كهن، هيربد هيربدان و دولت‌مردي آگاه به امور سياسي بود كه در نقش مشاور در كنار اردشير بابكان قرار گرفت و به او ياري رساند تا حكومت چندسري اشكانيان را براندازد و امپراتوري ساساني را بنيان نهد. خواجه نظام‌الملك، وزير دولت سلجوقي، نزديك به سه دهه در اين مقام ماند و در حفظ انسجام و يك‌پارچگي ايران نقشي محوري داشت. اين دو چهره، هريك متن‌هايي مهم در انديشۀ سياسي از خود برجاي گذاشته‌اند: نامۀ تنسر و سياست‌نامۀ خواجه نظام‌الملك. پرسش اين پژوهش آن است كه آيا مي‌توان با بازخواني متون سياست‌نامۀ خواجه نظام‌الملك و نامۀ تنسر به نقاط مشتركي ميان انديشۀ سياسي اين‌دو دست يافت؟ و آيا براساس چنين اشتراكاتي، امكان ترسيم الگوي خاصي در انديشۀ سياسي قدمايي ايران وجود دارد؟ در راستاي پاسخ به اين پرسش، با تحليل محتواي كيفي اين دو اثر و با استفاده از نظريۀ «بحران توماس اسپريگنز» در روش‌شناسي انديشۀ سياسي، روشن خواهد شد كه اين دو چهرۀ تاريخي، در دو برهۀ متفاوت از تاريخ ايران‌زمين، در شناسايي چيستي بحران، ريشه‌يابي علل و چرايي آن، و ارائۀ راهكار و چگونگي برون‌رفت از آن، به شيوه‌اي مشابه عمل كرده‌اند و بر الگوي خاصي از انديشۀ سياسي تكيه كرده‌اند كه علي‌رغم تفاوت‌ها، شباهت‌هاي بسياري با يكديگر دارد. اين مقايسه نشان مي‌دهد ايرانيان از نوعي خرد سياسي بهره‌مندند كه ريشه‌اي كهن در سنت انديشۀ ايران‌شهري دارد و دولت‌مردان بزرگ در مواجهه با آشوب‌ها در برش‌هاي تاريخي گوناگون بدان بازمي‌گردند. به ديگرسخن، در ايران وجهي «عقل جهانداري» وجود دارد كه در رويارويي با بحران زمانه مكرر بدان رجوع شده تا از مجراي مؤلفه‌هاي محوري آن همچون: جايگاه برتر فرمانرواي آرماني، حفظ اعتدال، فرزانگي و خرد، دادگري و عدل، پاس‌داشت سلسله‌مراتب، راهي براي خروج از بحران بجويند و با نگاهي به آينده، زمينه‌اي براي تداوم و بقاي تمدن و فرهنگ ايراني بيافرينند.
كشور :
ايران
تعداد صفحه 2 :
NaN
لينک به اين مدرک :
بازگشت