شماره ركورد كنفرانس :
5043
عنوان مقاله :
مقايسه سلامت رواني، تابآوري و رضايت زناشويي در زنان داراي همسران مبتلا به اختلالات سايكوز با زنان داراي همسران سالم
پديدآورندگان :
فلاحي خشت مسجدي، مهناز دانشگاه علوم پزشكي گيلان - معاونت بهداشتي - واحد سلامت روان، رشت، ايران , منتخبي، افسر مركز آموزشي درماني شفا، رشت , اسكندري، بيژن دانشگاه علوم پزشكي گيلان - معاونت بهداشتي - واحد سلامت روان، رشت، ايران , كرباسي، سوزان سازمان آموزش و پرورش استان فارس، شيراز، ايران
كليدواژه :
سلامت رواني , رضايت زناشويي , تابآوري , همسران مبتلا به اختلالات سايكوز
عنوان كنفرانس :
سومين كنفرانس بين المللي روانشناسي، علوم تربيتي و سبك زندگي
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقايسه سلامت روان، كيفيت زندگي و رضايت زناشويي در همسران مردان داراي
اختلالات اسكيزوفرني و اختلال خلقي با زنان داراي همسر سالم انجام شد.روش: روش پژوهش توصيفي- تحليلي از نوع
علي- مقايسه اي ميباشد. جامعه آماري همسران كليه بيماران مرد بستري شدهاي ميباشند كه در سال 1332 تا سال 1333
در مركز آموزشي درماني شفا رشت بستري و يكي از تشخيص هاي اختلالات سايكوتيك )اسكيزوفرني، اختلال دوقطبي
3/ 31 و انحراف استاندارد 81 / و اختلال افسردگي عمده ( گرفته اند. 181 زن در محدودهي سني 21 تا 88 ساله با ميانگين 17
- با استفاده از روش نمونه گيري بر مبناي هدف و 181 زن داراي همسر بهنجار انتخاب شدند. در پژوهش از سه پرسشنامه 1
چك ليست سلامت روان SCL-90-R -2 مقياس تابآوري كانر و ديويدسون و 3- پرسشنامه رضايت زناشويي انريچ
استفاده گرديد.نتايج: يافتهها پژوهش نشان داد كه بين دو گروه همسران، داراي مردان مبتلا به اختلال سايكوز با گروه
4/ بهنجار از لحاظ سلامت روان ) 381 t= 0 وجود داشت اين تفاوتها در زير مولفههاي / ( تفاوت معني داري در سطح 001
شكايت جسماني، وسواس- اجبار، حساسيت در روابط متقابل، افسردگي، اضطراب، ترس مرضي، افكار پارانوئيدي، روان-
3/ پريشي بود. بين تابآوري همسران مردان داراي اختلالات سايكوز و گروه بهنجار ) 231 t= 0 و / ( تفاوت در سطح 001
بين مولفه هاي رضايت زناشويي؛ در زير مولفه هاي موضوعات شخصي، ارتباط زناشويي، حل تعارض، نظارت مالي، روابط
0 معني دار بوده است. بحث: مسئوليت زندگي بين همسران / جنسي، ازدواج و فرزندان، جهت گيري عقيدتي در سطح 08
داراي اسكيزوفرني به دليل افت شديد عملكرد اين بيماران بيشتر از اختلالات دو قطبي بوده است كه اين فشارهاي رواني باعث پايين آمدن كيفيت زندگي آنها و كاهش ميزان سلامت رواني ميشود. عدم انجام فعاليتهاي لذتبخش، مشكلات
اقتصادي به علت بستري شدن همسران در بيمارستان اعصاب و روان، احساس ناخواسته بودن، شركت در فعاليتهاي
مراقبت، نامعلوم بودن پيش آگهي و عدم دسترسي به حمايتهاي اجتماعي منجر به نارضايتي زنان از زندگي زناشويي
گرديده و ميزان تابآوري اين زنان به پايينترين حد ممكن ميرسد.