مؤلفه هاي حقوق كودك در ادبيات

ادبيات و حقوق همواره دو علم جدايي‌ناپذير از هم بوده است؛ حقوق كودك يكي از مهم‌ترين شاخه‌هاي حقوق است. ادبيات كودك و نوجوان و به‌ويژه ادبيات كودك اين زمينه را براي خواننده ايجاد مي‌كند كه با طرح و القاي مفاهيم در بستر فضاسازي داستاني، شخصيت‌پردازي‌ها و نيز فن‌هاي بياني ديگر از قبيل گروتسك زمينه‌اي را فراهم سازد كه خواننده در آن به‌خوبي با محتواي اصلي داستان ارتباط برقرار ‌كند. در اين مقاله بر آنيم با نگاهي حقوقي بر داستان‌هاي«آتش زير خاكستر »،«بچه‌هاي قاليبافخانه»و«مشت بر پوست » به شيوه تحليل محتوا به بررسي جايگاه حقوق كودك بر اساس قوانين ايران و كنوانسيون حقوق كودك و نمود آن بر محتواي ادبيات كودك بپردازيم ؛ همچنين به دنبال يافتن پاسخي بر اصلي‌ترين پرسش اين مقاله هستيم كه در ادبيات كودك و نوجوان كدام‌يك از مولفه هاي حقوق كودك بيان شده و مورد بررسي قرار گرفته و كدام يك از آن ها در سكوت و در معرض تضييع حق قرار گرفته است. يافته نهايي اين مقاله به‌صورت اجمالي بيانگر آن است كه كار كودك، بيگاري كودك، صدمات بدني ازجمله موضوعاتي است كه در ادبيات كودك به‌صورت ويژه به آن پرداخته شده و مواردي همانند آزارهاي جنسي كودكان ازجمله مواردي است كه تا حدودي مورد غفلت قرار گرفته است.