شماره ركورد كنفرانس :
5118
عنوان مقاله :
به سخره گرفتن مرگ، به سخره گرفتن زندگي
پديدآورندگان :
خليفي آزاده khalifi.azadeh@gmail.com دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه اراك , خليفي عادله adeleh.khalifi@gmail.com كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي گرايش ادبيات كودك، دانشگاه شيراز
كليدواژه :
نشانه , جنگ , رانهي مرگ , رئال , رئاليته , زبان
عنوان كنفرانس :
نخسين همايش بين المللي نشانه شناسي مسائل و كنش هاي اجتماعي
چكيده فارسي :
فرويد نيروهاي دروني انسان را به دو بخش اروس(عشق به زندگي) و تاناتوس(مرگ پرستي) تقسيم مي كند. در نظريه ي فرويد «رانه مرگ» تلاشي براي بازگشت موجود زنده به حالت آرامش هميشگي و جاودان، ورود به لحظه ي تكميل شدن و خاموشي. برخلاف فرويد، لكان معتقد است كه ناخودآگاه ساختارمند است و ديگر مكاني تاريك نيست. ناخودآگاه، بيولوژيك نيست و تمام درونيات آن خارج از زبان وجود خارجي ندارد. و ساختاري مشابه زبان دارد. بدون وجود نيروي نفي كننده كه انگيزه ي اصلي تولد زبان است، تولد زبان غيرممكن است. براي همين زبان حاصل وجود رانهي مرگ است. هدف اين پژوهش بررسي نشانههاي «رانه ي مرگ» از نگاه لكان و پرداختن به جنگ به عنوان يكي از هولناكترين آسيبهاي اجتماعي در رمان «عقرب روي پله هاي راه آهن انديمشك» با رويكرد توصيفي تفسيري است و به اين پرسش پاسخ ميدهد: آيا رهايي از جنگ و آسيبهايش در واقعيت امكان دارد؟ يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه سكون زماني، كابوس هاي متواتر شخصيت رمان، آشوب ساختاري در به كاربردن راويان متعدد، بي نظمي ذهني و آشفتگي رواني شخصيت كه منطبق بر ساختار رمان است نشان از مرحله ي رئال لكان دارد، جايي فراتر از ناخودآگاه. بازگشت كابوس وار شخصيت به فضاي جنگ و اسير كردن عمدي خودش در اين فضاي پر از خشونت هاي بي مرز، آشوبي عليه واقعيت و ميلي بيانتها به رانه ي مرگ است تا او را به سكون و آرامشي كه جنگ از او گرفته بود، بازگرداند؛ بازگشت به زندگي. اما چنين چيزي ممكن نميشود. فهم اين رمان راهي براي مواجهه با روانزخمهايي ست كه جنگ بر روان جامعه وارد كرده و كمتر به اين بخش از آسيبهاي فردي و اجتماعي جنگ پرداخته شده است.