بررسي شاهنامه فردوسي از منظر نظريه‌ي تنازع بقا داروين

بررسي شاهنامه‌ي فردوسي از منظر نظريه‌ي تنازع بقا و انتخاب طبيعي داروين مي‌تواند بسياري از ابهام‌ها و پيش‌داوري‌ها نسبت به افكار فردوسي بزرگ را حل كند.شاهنامه‌ي فردوسي بي‌شك يكي از مهم‌ترين و بزرگ‌ترين آثار زبان فارسي و بزرگ‌ترين حماسه‌ي تاريخي ادبيات مي‌باشد كه بررسي آن از ديدگاه روانشناسي و به‌خصوص نظريه‌ي تنازع بقا و انتخاب طبيعي در اين اثر بزرگ مي‌تواند به شناخت هرچه بيشتر اين اثر و همچنين افكار فردوسي بزرگ در شاهنامه كمك شاياني كند.اين پژوهش گامي در جهت شناخت بخشي از ويژگي‌هاي رواني شاهنامه و نويسنده‌ي آن مي‌باشد. در اين تحقيق به سؤالاتي مانند: آيا فردوسي كاملاً با داروين درزمينه ي تنازع بقا موافق بوده است؟ فردوسي از اين موضوع با چه عنواني يادكرده است؟ شباهت و تفاوت نظريه‌ي داروين با نظر فردوسي در چيست؟در اين پژوهش ابتدا بخشي از نظريه‌ي داروين كه مقصود اصلي ما بود بيان‌شده است و پس‌ازآن متناسب با هر بخش از نظريه،ديدگاه فردوسي در شاهنامه با آن مطابقت داده‌شده است و اشعاري مرتبط با هر موضوع نيز بيان‌شده است.موضوعات بررسي‌شده در اين تحقيق شامل: انتخاب طبيعي، تكامل طبيعي، تنازع بقا و انواع آن،وظيفه‌ي هركسي در قبال جهان، نمونه‌هايي از تنازع بقا مانند مرگ و تقدير و قضا و همچنين موضوعات مرتبط با اين نظريه در شاهنامه مانند جبر و اختيار در داستان رستم و سهراب و داستان ضحاك مي‌باشد.بنا بر تحقيقاتي كه انجام شد مي‌توان گفت فردوسي از تنازع بقا به نام جبر و اختيار و تقدير و قضا ياد مي‌كند و در بسياري از موقعيت‌ها انسان را تسليم قضا مي‌داند ولي اين بدان معنا نيست كه او كاملاً جبرگرا باشد زيرابه اختيار انسان و عمل او در اين جهان نيز معتقد مي‌باشد.