زنان و صفات شخصيتي و رذائل و فضائل اخلاقي

خانواده اين نهاد و اولين جامعه‌ي كوچك در همه اعصار بخصوص در دوران كنون دچار چنان تغييراتي شده كه به‌طور اخص نمي‌توان تعريف خاصي در جوامع مختلف از آن داشت. آنچه به‌ عنوان يك ارزش در خانواده ديروز مطرح بود امروز جايگاه خود را از دست داده و تلقيات گذشته بر آن به ‌عنوان يك كانون بار نمي‌شود. تنوع زياد آن شكل واقعي‌اش را دچار انحطاط كرده ‌است. جوامع سنتي خانواده كه متشكل از زن و مرد است شكل واقعي خود را حفظ كرده ولي فرهنگ غرب و شرق اثر مخربي بر اين كانون بسيار حساس جامعه‌اي‌گذاشته است. در اين مقاله قصد است كه فضيلت‌مندي و رذيلت مندي اعضاي اين كانون و محور بودن آن در اصلاح جوامع به‌عنوان زن و شاخص محوري جامعه خانواده و اثربخشي در تربيت و قانون‌مندي سرايت آن در سطح كلان مورد بررسي قرار گيرد. آيا جامعه امروز خواهان زن در نگاه فضيلتي است يا منافع اقتصادي و سياسي باعث دفن اين ارزش و حركت آن به سمت رذيلت است؟ فضيلت زن به‌ عنوان يك ارزش وجودي ذاتي و دروني است، چه عواملي باعث عدم مطلوبيت در ساختار ارزشي وي شده‌ است؟ ركن مهم خانواده به ‌عنوان زن در چند دهه اخير چه فراز و نشيب‌هايي را پشت سر گذاشته كه شاهد كم‌رنگ شدن نقش اعضاي خانواده به ‌عنوان كانون عشق در جوامع معاصر هستيم؟ خانواده با يك مفهوم گسترده شكلي از اعضاي آن كه در كنار هم‌ زندگي مي‌كنند مي‌باشد كه در جوامع مختلف بنا به سنت‌ها و سلايق داراي نظام خاص خود است. قبل از مدرنيته شدن خانواده در جهان اعضاي اصلي و اوليه كه متشكل از زن و مرد بود، مرد به نان‌آور و زن امورات خانه و فرزند را برعهده داشت.انقلاب‌ها و سونامي‌هاي تغيير ماهيت خانواده تمدن تحول عظيمي در عصر جديد هست در هسته خانواده ايجاد كرده، از جمله عوامل اقتصادي، انقلاب‌هاي جنسي كه باعث تغيير معناي خانواده شد.بررسي عوامل آفت‌ زاي خانواده كه ركن اصلي آن در تربيت زن و بالقوه صادق است و چگونگي راهكار مطلوب و فضيلت‌مند زن بودن شاخص تبييني مقاله پيش رو است.