شماره ركورد كنفرانس :
5179
عنوان مقاله :
تحليل حس لامسه در رابطه ميان فرم و عملكرد
پديدآورندگان :
خداكرم زاده چيا گروه هنر و معماري، دانشگاه آزاد واحد سنندج
تعداد صفحه :
9
كليدواژه :
حس لامسه#ادارك#احساس#فرم#عملكرد#محيط#معماري
سال انتشار :
1400
عنوان كنفرانس :
سومين كنفرانس ملي شهرسازي و معماري دانش بنيان
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
در برخورد با محيط، ادراك حسي مقدمه اوليه توليد معنا است و طراح محيط بايد تفكرات صرفا فني را با دنياي ادراك حسي گره بزند تا امكان نزديكشدن به معناي واقعي و زنده موجود در دل زندگي مردم فراهم شود. در معماري شاخص تمامي تشكلهاي كالبدي و رواني مولف به بستري براي شكلگيري اثر او تبديل ميشوند تا موجب شود مخاطب جوهرهاي معنوي از خود داشته باشد. فرم در معماري نوعي معماري تجسمي، ادراكي- حسي است و تمامي حواس را به كار ميگيرد. بررسي و شناخت حس لامسه ميان فرم و عملكرد به عنوان ارتباط دهنده قوه ادراك با محيط اند و درك نسبتا كاملي را براي ما بوجود مي آورند نقش معماري حواس و بكارگيري حواس انساني در يك اثر معماري به عنوان عاملي مهم در جهت سازماندهي و افزايش مطلوبيت فضاهاي زيستي انسان از اهداف اصلي اين پژوهش مي باشد فضاي معماري كه به عنوان جوهره ي اصلي معماري شناخته مي شود در پاسخي به فعاليت هايي كه تابع نيازهاي انسان است ايجاد مي گردد. انسان به عنوان مخاطب اصلي آثار معماري بايد بتواند فضا را به نحو مطلوب ادراك نمايد. ادراك انسان از محيط، بواسطه كانال هاي ارتباطي سيستم ادراكي انسان كه همان حس لامسه است صورت مي گيرد، لذا لازم است كه در يك اثر معماري، حس لامسه جهت ادراك مطلوب محيط بكار گرفته شوند. معماري حواس، بكارگيري حس لامسه، در فضاهاي زيستن است كه به ادراك مطلوب تر فضا مي انجامد. هدف از معماري برانگيختن احساسات، بويژه احساسات شورانگيز و معنوي است. معماري در قلب ساخت و خلق بناهايي جهت عملكرد مختلف و رفع نيازهايي چون زيست، امنيت، آسايش و نيازهاي بيشمار ديگر انسان نمود مي يابد. شباهتهاي ناگزير در ساخت و سازهاي جوامع گوناگون طي هزاره ها و بر حسب نيازهاي مشترك، الگوهاي نسبتا مشابهي به وجود آورده است و درك و فهم انسان از اين فرايند، وابستگي تام به ابزار درك وي از فضا دارد. درك و دريافت هر كس از فضا تابع مراحل خاصي است كه با دريافت اندام هاي حسي از محيط شروع مي شود و به ادراك خاتمه مي يابد و بسته به نحوه برخورد او با فضا و ميزان استفاده از حواس براي درك آن است. محدوده تشخيص اندام هاي حسي و تواناييهاي فردي و عوامل ديگري نيز نقش مهم و تعيين كننده ي در اين احساس و ادراك بازي مي كنند. همچنين بنا بر شرايط ويژه حس لامسه مهمتر از حواس ديگر هستند. از جمله اين شرايط، معلوليت افراد در يك حس يا حضور در فرهنگهاي متفاوت است. هدف در اين پژوهش بررسي حس لامسه و نقش اين حس در درك و ارتباط فرم و عملكرد است.تركيبي از روشهاي تحقيق كيفي وكمي به كار رفت و بدنه اصلي پژوهش حاضر روش تحليلي- اكتشافي بود
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت