شماره ركورد كنفرانس :
5181
عنوان مقاله :
مروري بر كاربرد هوش مصنوعي در كاهش ضعف هاي عصب-روانشناختي كودكان مبتلا به اختلال نقص توجه – بيش فعالي
پديدآورندگان :
ترابي شكوه دانشجوي دكتري تخصصي روانشناسي، واحد نايين، دانشگاه آزاد اسلامي، نايين، ايران , فروزنده الهام گروه روانشناسي، واحد نايين، دانشگاه آزاد اسلامي نايين، ايران
كليدواژه :
هوش مصنوعي , ضعف عصب-روانشناختي , كودكان ADHD
عنوان كنفرانس :
پنجمين همايش ملي روانشناسي علم زندگي
چكيده فارسي :
هدف: هوش مصنوعي عبارت است از بررسي روش هاي استفاده از سيستم ها مبتني بر رايانه جهت انجام وظايف يا حل مسائلي كه بطور معمول توسط قواي ذهني انسان ها انجام مي شوند. توسعه چنين سيستم هايي كه از هوش انسان تقليد مي كنند، انگيزه اصلي محققان هوش مصنوعي است. امروزه استفاده از هوش مصنوعي در حوزه آموزش دانش آموزان استثنائي مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسي نقش هوش مصنوعي در بر ضعف هاي عصب-روانشناختي كودكان مبتلا به نقص توجه –بيش فعالي بود. مواد و روش ها: مطالعه حاضر با جستجو به صورت مروري در متون موجود در پايگاه هاي اطلاعاتي فارسي و انگليسي شامل Magiran، SID، Iran medex Pubmed، Google scholars، با كليد واژه هاي (Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Psychological Nerve, Artificial Intelligence) مربوط به سال هاي 2014 تا 2021 انجام گرديد. نقش هوش مصنوعي و جنبه هاي مختلف آن در مقابله با بيش فعالي/ نقص توجه، با انتخاب كليد واژه هاي مربوطه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. يافته ها: هوش مصنوعي در حوزه سلامت جسم و روان فرصت هاي متعددي از قبيل حالت هاي جديد درمان، تعاملات بيشتر با جمعيت هايي كه دسترسي به آن ها دشوار است، پاسخ دهي بهتر كودكان مبتلا به اختلالات عصبي-تحولي را به همراه آورده است. اين فناوري موضوعات مختلفي از جمله ثبت سلامت الكترونيكي، مقياس هاي رتبه بندي خلق و خو، داده هاي تصويربرداري ذهني و جسماني، سيستم هاي نظارتي نوين و رسانه هاي اجتماعي را براي پيش بيني، طبقه بندي و يا بررسي اختلالات و بيماري ها تحت تاثير قرار مي دهد. سرعت و دقت عمل بالاي هوش مصنوعي و گستره خدماتي كه اين فناوري ارائه مي دهد باعث شده است تا فعالان حوزه اختلالات عصبي-تحولي مرتبط با كودكان را در مراحل اوليه شناسايي كرده و با رصد بي وقفه حجم بالايي از اطلاعات و تجزيه و تحليل دقيق آن ها، درمان هاي شخصي سازي شده و منحصر به فردتري را مطابق با ويژگي هاي شخصي هر فرد ارائه داده و در نهايت مداخلات موثرتري را فراهم آورند. نتيجه گيري: با اينكه هوش مصنوعي با فائق آمدن به برخي از محدوديت هاي هوش انساني و ارتقاي توانمندي هاي آن از جمله توانمندي هاي شناختي مي تواند نقشي حياتي در فهم و درك مشكلات و درنتيه توسعه و بهينه سازي درمان ايفا كند و در جهت مشاهده صحيح، تحليل، پيش بيني و رديابي كودكان مبتلا به نقص توجه و بيش فعالي بسيار مفيد واقع شود، اما براي تحقق درمان هاي مستندتر، شخصي تر و بهينه تر ضروري است كه بيش از پيش از تحليل كلان داده ها به كاربردهاي باليني نقل مكان كرد. نوآوري، بهينه سازي و تحقيقات دقيق تر آني در مورد پتانسيل نرم افزارهاي مبتني بر هوش مصنوعي در فناوري هاي سلامت همراه، زمينه را براي بهبود ارائه خدمات درماني آماده تر خواهد كرد. با مشخص كردن حوزه هاي تحقيقاتي آينده و تمركز بر آن هايي كه اولويت بالاتري دارند در كنار توجه بيشتر به مسائل اخلاقي مي توان به پيشرفت هاي بيشتري در اين حوزه اميدوار بود.