واكاوي اصول كيفرگذاري هدفمند در سايه حكمراني متعالي

…….

هرگاه شرايط و مقتضيات حكمراني خردمندانه در جامعه اي فراهم گردد .آنگاه مي توان در چنين جامعه اي انتظار جرم انگاري و متعاقب آن كيفرگذاري و كيفرگزيني هدفمند را داشت و چنانچه در جامعه اي از الزامات حكمراني متعالي فاصله گرفته شود متعاقب آن جرم انگاري و كيفرگذاري هاي بدون ضابطه افزايش يافته و منتج به بي عدالتي در جامعه خواهد شد. كيفرگذاري ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي با بهره‌گيري از آموزه‌هاي فقه جزايي و حقوق عرفي به دنبال آن بوده تا در راستاي تأمين اهداف موردنظر با تلفيق مباني شرعي و حقوق عرفي يك نظام كيفرگذاري هدفمند و منسجم شكل دهد؛ اما به نظر مي‌رسد عليرغم تلاش‌هاي صورت گرفته، نظام عدالت كيفري ايران در امركيفرگذاري با مشكلات و چالش‌هاي جدي روبرو مي‌باشد. در پژوهش حاضر، از روش توصيفي – تحليلي استفاده شده و پس از توصيف، نسبت به تبيين، بررسي و واكاوي اصول حكمراني متعالي و كيفرگذاري هدفمند اقدام گرديده است. يافته‌هاي اين پژوهش نشان مي‌دهد. براي رهايي از وضعيت فعلي، مقنن كيفري بايستي نسبت به بازنگري در مباني، اصول و معيارهاي وضع كيفر اقدام نمايد و گامي اساسي در راستاي نيل به‌ يك نظام كيفرگذاري هدفمند و متعالي بردارد.

………………..