شماره ركورد كنفرانس :
5267
عنوان مقاله :
چرايي به جاي چيستي در آموزش عالي
پديدآورندگان :
نورافكن طالش ميكاييل محسن دانشكده معماري و شهرسازي، دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره)، قزوين، ايران , گرجي مهلباني يوسف دانشكده معماري و شهرسازي، دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره)، قزوين، ايران
كليدواژه :
علم , جامعه , دانشگاه , آموزش عالي
چكيده فارسي :
دانشگاه بر مبناي رويكرد نهادگرا، خود يك نهاد اجتماعي است كه در ارتباط پويا و مستمر با ساير نهادهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي شكل ميگيرد و رشد پيدا ميكند. بر اين اساس دانشگاه و آموزش عالي را نميتوان جدا از زمينه اجتماعي آن مورد ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار داد، متأسفانه تاكنون به مسئله چرايي دانشگاه در ايران، توجه كافي مبذول نشده است. اينكه چرا به اين مسئله توجه نشده است خود ميتواند محل پرسشي بنيادين باشد. سؤالاتي از اين دست كه آيا استاد دانشگاه بايد پژوهشگر باشد يا شأن معلمي ميتواند از پژوهشگري باشد، چه رشتههايي در دانشگاه بايد تدريس شوند و چه ايدهاي بايد به اين رشتهها نظم دهد و جايگاه و نقش آنها را تعيين كند، چه كساني بايد در دانشگاه درس بخوانند، دانشگاه محل آموزش است يا محل تحقيق و پژوهش، نسبت دانشگاه با دولت و جامعه و اقتصاد چيست، آيا دانشگاه بايد مسائل مردم را حل كند يا منطق دانشگاه فارغ از تحولات و مسائل روزمره است، مكان شكلگيري دانشگاه كجا باشد و داراي چه ويژگيهايي بايد باشد، آيا دانشگاه بايد براي اسكان دانشجويانش برنامه داشته باشد و آيا اين برنامه نسبتي با روح كلي دانشگاه دارد، مديريت دانشگاه بايد در دست چه كسي باشد و سؤالات بسيار ديگري از اين دست ... هدف اين پژوهش دستيابي به فضيلتهايي است كه توسط فيلسوفان مورد تأمل بودهاند و البته هر يك به اين سؤالات از زاويه خاصي پاسخ دادهاند.