اثربخشي آموزش به روش يادگيري معكوس بر يادگيري مفاهيم درس علوم اجتماعي دانش‌آموزان دوره متوسطه

درس مطالعات اجتماعي در پي ﺗﻘﻮيت شايستگي‌هاي اﺟﺘﻤﺎعي، فرهنگي، تربيتي، اﻗﺘﺼﺎدي و سياسي دانش آموزان مي‌باشد، و تحقق هدف‌هاي اين درس، در گرو به‌كارگيري روش‌هاي كارآمد تدريس و آموزش مي‌باشد. لذا اين پژوهش به بررسي «اثربخشي آموزش به روش يادگيري معكوس بر يادگيري مفاهيم درس علوم اجتماعي دانش‌آموزان دوره متوسطه» پرداخت. روش انجام اين تحقيق، نيمه آزمايشي با طرح پيش‌آزمون-پس‌آزمون همراه با گروه كنترل بود. جامعه ي آماري را كليه دانش‌آموزان پايه نهم (دوره متوسطه اول) شهرستان يزد تشكيل دادند، و به‌منظور انجام تحقيق با نمونه‌گيري دردسترس يك گروه 30 نفري از دانش‌آموزان انتخاب، و در دو گروه 15 نفري تحت عنوان گروه آزمايش و كنترل موردبررسي قرار گرفتند. ابزار گردآوري داده‌ها، آزمون معلم ساخته يادگيري مفاهيم درس علوم اجتماعي بود. پروتكل آموزشي براي گروه آزمايش «براي چهار فصل از كتاب علوم اجتماعي پايه نهم» بر طبق روش يادگيري معكوس طي 8 جلسه اجرا شد. پيش از مداخله آموزشي و پس‌ازآن، از هر دو گروه آزمون به عمل آمد و ميزان يادگيري دو گروه سنجش شد و داده‌هاي گردآوري‌شده با نرم‌افزار 24spss و آماره تحليل كوواريانس مورد پردازش و تحليل قرار گرفت. يافته‌ها نشان داد، 4/43 درصد كوواريانس نمرات پس‌آزمون متغير «يادگيري مفاهيم علوم اجتماعي» ناشي از تأثير «روش يادگيري معكوس» بود و ميانگين نمرات دانش‌آموزان افزايش‌يافت. بنابراين با توجه به اثربخشي اين رويكرد، پيشنهاد مي‌شود معلمان دوره متوسطه براي تدريس علوم اجتماعي از روش‌هاي نوين مانند يادگيري معكوس استفاده نمايند تا شاهد يادگيري عميق و پايدار در اين درس باشند.