شماره ركورد كنفرانس :
5278
عنوان مقاله :
محدوديت هاي تعيين حق سرنوشت در حقوق بين الملل و حقوق ناظر بر جدايي طلبان حقوق بين الملل
عنوان به زبان ديگر :
The limitations of determining the right to self-determination in international law and the rights governing separatists in international law
پديدآورندگان :
اميري شيرزاد shirzadamiri@gmail.com استاديار گروه حقوق، واحد اسلام آباد غرب ، دانشگاه آزاد اسلامي، اسلام آباد غرب، ايران
كليدواژه :
حقوق بين الملل , جدايي , حق تعيين سرنوشت , اصل احترام به تماميت ارضي كشورها , شناسايي كشور.
عنوان كنفرانس :
هفتمين كنفرانس ملي دستاوردهاي نوين در حقوق و روانشناسي
چكيده فارسي :
جدايي به عنوان يكي از اشكال تشكيل كشور در كنار ساير اشكال مطرح ميشود. پيش از هر چيز بايد به تفاوت تشكيل كشور تغيير كشور و تغيير حكومت توجه داشته باشيم. تشكيل كشور متضمن دو امر است ايجاد مرزهاي سرزميني جديد يا تغيير در مرزهاي سرزميني پيشين و ظهور شخصيت حقوقي جديد منظور از تغيير كشور، صرفاً تغيير در مرزهاي سرزميني آن است كه نيازي به شناسايي مجدد كشورها ندارد و تغيير حكومت نيز يا ناشي از انقلاب است يا كودتا يا اصلاح قانون اساسي كه جز در صورت وجود توافقي ديگر، موضوعي اس است كه مربوط به امور داخلي كشورها ميشود اشكال تشكيل كشور در كنوانسيون جانشيني كشورها بر معاهدات مصوب ۱۹۷۸ بيان شده است اشكال تشكيل كشوري نوين عبارتند از «فروپاشي كه طبق آن يك كشور به دو يا چند كشور جديد تقسيم ميشود و اثري از حاكميت پيشين باقي نميماند مانند فروپاشي شوروي سابق و يوگسلاوي سابق؛ «اتحاد» كه طبق آن دو كشور با هم متحد ميشوند و حاكميتي جديد را به نمايش مي گذارند مانند وحدت آلمان دموكراتيك با آلمان سوسياليست و در نهايت انفكاك كه خود بر دو نوع است: «واگذاري» كه طبق آن بخشي از سرزمين با رضايت يا شناسايي دولت مركزي مستقل اعلام ميشود مانند موارد بنگلادش و اريتره ؛ «جدايي» كه طبق آن بخشي از سرزمين بدون رضايت دولت مركزي مستقل اعلام ميشود مانند موارد كوزوو، اوستياي جنوبي و آبخازيا . اشكال «تغيير» كشور كه متضمن تغيير در مرزهاي سرزميني كشور است . در حالي كه حقوق ناظر بر جدايي طلبان دچار سكوت، اجمال و ابهام بوده است. در اين راستا حقوق بين الملل با دو اصل كلي و متناقض حق تعيين سرنوشت براي مردم خواهان جدايي از يك سو و اصل احترام به تماميت ارضي كشورها به نفع دولت مركزي از سوي ديگر مواجه است.اجراي اين حق همچنان با موانع و محدوديتهايي همانند حفظ تماميت ارضي كشورها و اصل عدم مداخله در امور داخلي كشورها و ممنوعيت تجزيهطلبي و مهمتر از همه حفظ صلح و امنيت بينالمللي مواجه است. از سوي ديگر، توجه روزافزون به حقوق بشر و جهانشمولي آن، تحولات عمدهاي در قلمرو مفهوم و اجراي اين حق به وجود آورده كه در نتيجه، اين امر موجب تقابل حقوق بشر و حاكميت دولتها گرديده است اين حق فقط به دوران استعمارزدايي محدود مي شود. حقوق بينالملل معمولا از كشور مادر در خواستهاش براي حفظ تماميت ارضي خود حمايت مينمايد.