شماره ركورد كنفرانس :
5200
عنوان مقاله :
مقايسۀ تطبيقي گويش مردم خوافِ خراسان با تاريخ بيهقي
پديدآورندگان :
جامي رودي عبدالغفور آموزش و پرورش خواف , جامي رودي توفيق مركز آموزش علوم وفنون مرزباني ثامن الأئمه(ع) مشهد
كليدواژه :
تاريخ بيهقي , خواف , گويش , واژه.
عنوان كنفرانس :
يازدهمين همايش ملي بزرگداشت ابوالفضل بيهقي
چكيده فارسي :
خوافي(خافي) يكي از گويش هاي خراساني است كه درحدود300 كيلومتري مشهد و هممرز با افغانستان با آن تكلّم ميشود. از طرفي تاريخ بيهقي به عنوان يكي ازمهمترين و نامدارترين متون نثر فارسي توانستهاست در طول تاريخ پرنشيب و فراز ايران همچون نگيني بر انگشتر ادبيات ايرانزمين، خوش بدرخشد و شهرهاي خراسان بزرگ از جمله «خواف» كوشيده است با حفظ گويش واژگاني اصيل و منحصر به فرد آن، پيشاپيش نهضت اعتلاي فارسي دري باشد. واژگاني چون: اُشتُلُم، بَدرَگ، بِكار، پايچه(پَيچه)، پيشنماز(پِشنماز)، جَزم، جگر، جوال و گوال، خال (خالو)، خُرده (خورده)، خريطه(خليطه)، خُسُر، دُشخوار، دَلو(دُل)، دِينه، زال، زلفين (زلفي)، زَهره، شوربا (شوروا،شُروا)، شوي، صُفّه(صوفه)، كفّه(كپه)، گُنده، لَت، مرافعه، مُلّا، نَبَسه (نوسه)، نماز پيشين، نماز ديگر (دگه)، نماز شام(شُم) و نيز اصطلاحات و افعالي چون: از گردن خود بيرون كردن، بر ملا كردن، بنشست(بنچست)، خشك شدن و يله كردن از جمله مواردي است كه ضمن كاربرد درتاريخ بيهقي هنوز درگويش محلي خواف مورد استفاده قرار ميگيرد. در اين پژوهش، پارهاي از اين كلمات و اصطلاحات شناسايي شده و شباهتها و تفاوتهاي آوايي و معنايي آن با گويش خوافِ خراسان به طور خلاصه مورد بررسي قرار گرفتهاست.