شماره ركورد كنفرانس :
5304
عنوان مقاله :
بررسي روانشناختي انسان در اشعار نيمايوشيج و اخوان ثالث بر اساس نظريه يونگ
پديدآورندگان :
نگين تاجي آريا گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشكدهي علوم انساني، دانشگاه پيام نور، تهران، ايران , حسني طاهره گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشكدهي علوم انساني،دانشگاه پيام نور، تهران، ايران , سيدرضايي طاهره گروه زبان و ادبيات فارسي،دانشكدهي علوم انساني، دانشگاه پيام نور، تهران، ايران
كليدواژه :
نقد كهن الگويي , نيما يوشيج , اخوان ثالث , يونگ
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي ادبيات تطبيقي؛ پارسي، عربي و انگليسي
چكيده فارسي :
انسان و شناخت او جايگاه مهمي در تمام علوم انساني دارد. انسان جانداري است خردمند و از اين جهت داراي پيچيدگي هاي خاص گفتاري و رفتاري. درك و شناخت اين پيچيدگيها و به تعبيري واكاوي در روح و روان انسان در حيطه علم روانشناسي است. در كنار روح و روان، ساختار شخصيت انسان همواره مورد توجه روانكاوان قرار داشته است. براي ﺷﻨاخت درست از انسان باﻳد وﻳژگيﻫاي روانشناختي او را با تعمق بررسي ﻛﻨيم. اين علم انديشمندان بسياري دارد كه يكي از آن ها كارل گوستاو يونگ است. يونگ اگرچه شاگرد فرويد بود اما بعدها به خاطر نظريات منحصر به فردش از او جدا شد و به خاطر تاليفات مهمش در حوزه روانشناسي، يكي از برجسته ترين روانشناسان در عرصه شناخت انسان به شمار مي رود. نظريات او تحت عنوان روانشناسي تحليلي شناخته مي شود. برخي از مفاهيم معروف روانشناسي؛ پرسونا، آنيما و آنيموس، ناخودآگاه جمعي، سايه ها، برونگرايي و درونگرايي و عقده ها از ابداعات يونگ است. در ديدگاه يونگ ساختار شخصيت انسان داراي هفت بخش جداگانه اما در ارتباط با هم است: ناخودآگاه شخصي و عقده هاي آن، ناخودآگاه جمعي و آركي تايپهاي آن، خود، پرسونا، آنيما، آنيموس و سايه. خود ضمير آگاه است. اين نظريه از آنجا كه به بررسي اسطورهها و داستانهاي كهن ميپردازد، مي تواند تبيين خوبي از اشعار شاعران و داستانهاي نويسندگان ارايه دهد. از آنجا كه انسان خردمند است انديشه هاي خود را در قالب گفتار و نوشتار ارايه مي دهد. فارغ از نوشتار و گفتار علمي، هر جا كه بحث زيباشناختي پيش ميآيد اين مقوله نام هنر و ادبيات به خود مي گيرد. بي شك رد پاي ساختار شخصيت هر شاعر و نويسنده اي در آثار او پيدا و قابل بررسي است. موازي با روانشناسان، انسان و انسانيت نيز همواره مورد توجه شاعران و نويسندگان بوده است. به دليل نقش برجستهي انسان در جهان هستي، علاوه بر اديان، فلاسفه، روانشناسان و... نويسندگان و شاعران هم از انسان به عنوان مضامين مهم بهره گرفتهاند. گوستاو يونگ ﻣعتقد بود ﻛه براي ﻣطالعه و بررﺳﻲ ادبيات ﻣﻲﺗوان از علم روانشناختي اﺳﺘفاده نمود. بارزترين جنبه تظاهر كهن الگوها و ساير مفاهيم مشابه در اشعار شاعران است، از اين حيث چگونگي كاركردهاي روانشناختي يونگ در اشعار نيما و اخوان مهمترين مسالهي اين پژوهش است. اين پژوهش نظري است كه به صورت توصيفي- تحليلي ارايه ميشود. در ابتدا مفاهيم روانشناسي تحليلي يونگ براي مخاطب تبيين مي شود و سپس تحليلها با استناد به آثار هر دو شاعر براي شاهد مثالها و همچنين منابع كتابخانهاي ديگر در مورد هر دو شاعر انجام ميگيرد. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد، كه در اﺷعار نيما انسانﻫا داراي نقاب ﻳا پرﺳونا ﻫﺴﺘﻨد ﻛه ﺷخصيت اﺻﻠﻲ آنان در زﻳر اﻳن نقاب پوﺷيده ﺷده اﺳت. اﺷعار او برخاﺳﺘه از ضمير ناخودآگاه جمعي بشري اﺳت. مضمون اصلي شعر نيما يوشيج درد و رنج است. اﻛثر ﻣﻀاﻣين ﻳونگ از قبيل آنيما و آنيموس، ﺳاﻳه و ... در اشعار نيما نمود دارند، اما بيشترين استفاده از كهن الگوي نقاب ديده مي شود. در اﺷعار ﻣهدي اخوان ثالث نيز به دليل ﻳاس و نااﻣيدي كه او نسبت به انسان واﺟﺘماع دارد، ﻛهن الگوي ﺳاﻳه ﻣشهود اﺳت. اخوان ثالث با اين كه تخلص م.اميد دارد اما نسبت به انسان دﻳدي منفي و ﻳاسآور دارد، بنابراين در اﺷعارش به ﺳمت ﺣزن و اﻓﺴردگي پيش ﻣﻲرود. با اين اوصاف در اشعار او براي انسان جايگاه اميد و بهبود همچنان وجود دارد و اين بينش عميق همراه با احساسات لطيف از جنبه مثبت سايه است. با تحليل اين شاخصها شباهتهاي زيادي در اشعار نيمايوشيج و مهدي اخوان ثالث مشاهده گرديد؛ ضمن اين كه در جزييات روانشناختي انسان از ديدگاه يونگ در اين آثار تفاوتهايي نيز ديده شد.