تحليل زمان روايت در رمان گذر از كوه كبود براساس نظريه ژرار ژنت

نظريه روايت شناسي ژرار ژنت، كه با نام روايت شناسي يا نقد روايتي شناخته مي‌شود، يكي از مهم‌ترين نظريه‌هاي مطالعاتي در زمينه ادبيات است. در پژوهش حاضر به دليل جايگاه روايت در رمان به خصوص رمان كودك ونوجوان، رمان گذر از كوه كبود نوشته محمدعلي علومي، بر اساس نظريه ژنت مورد تحليل و بررسي قرار گرفت و جايگاه روايتمندي در موفقيت يك رمان به خصوص رمان كودك ونوجوان مشخص شد. در اين پژوهش كه به روش توصيفي تحليلي محتوا انجام شد يافته ها حاكي از آن است كه نويسنده اين رمان با شناخت مناسب مخاطب نوجوان و نيازهاي دوره نوجواني، پيرنگ هاي داستاني را براساس عنصر زمان طرح ريزي كرده است و با شناخت اين مهم و تاثير آن در داستان، عبور از هم مرزي بين زمان حال و گذشته را به خوبي به تصوير كشيده است. همچنين مشخص شد كه در روايت تركيبي داستان، عنصر زمان در روايت نقش محوري دارد و از سويي ديگر كاربرد تلفيقي عناصر داستان نويسي موجب شده تا زمان خطي رويداد شكافته و روايت هايي موازي دلچسبي خلق شود. اين رمان همچنين با خلق موقعيت هاي زمان محور، مكان محور و شخصيت محور، امكان لذت بردن از كشف هاي داستاني را در اختيار مخاطب نوجوان قرار مي دهد و همين امر باعث موفقيت رمان شده و چاپ اثر را به دو و حتي شمارگان بالاتر برساند.