معرفي تصحيحات حديقه‌الحقيقه سنايي غزنوي

يكي از مهم‌ترين اركان پژوهش‌هاي متون كهن، اعتبارسنجي تصحيحات آن است؛ زيرا تفاوت‌هايي كه در ظاهر منحصر در كلمات و ابيات است و بسياري نسبت به آن بي‌توجّه هستند، در واقع هر كدام حاوي نكته‌اي تاريخي يا نشان‌دهندۀ ميزان دقّت مصحّحان است و هر اثر تصحيحي شاخي از درخت سنّت تصحيح متن به شمار مي‌رود كه بي‌توجّهي به اين‌ها ما را از شناخت دقيق متون بازمي‌دارد. بنابراين، همانگونه كه دستيابي به تصحيحي درست، مهم است به همان ميزان شناخت و نقد تصحيحات صورت گرفته دربارۀ هر اثر نيز حاوي نكات و اطّلاعات مهمّي مي‌باشد. با گذشت حدود پنجاه سال از نخستين چاپ حديقه‌الحقيقه با ويراست محمّدتقي مدرّس رضوي و چاپ‌هاي ديگر آن در سال‌هاي اخير، پاره‌اي از كاستي‌ها و سهوهاي چاپ‌هاي ياد شده آشكار شده است. محقّقاني در اين سال‌ها به بيان برخي از اين كاستي‌ها اشاره كرده‌اند. بنابراين، لزوم ويرايش تازه‌اي بر چاپ‌هاي گذشته ضروري مي‌نمايد. در اين پژوهش كوشيده‌ايم با روشي تحليلي و انتقادي، ضمن معرّفي چاپ‌هاي اين اثر و بيان پاره‌اي از ايرادات آن‌ها كه تاكنون محقّق ديگري بدان‌ها اشاره نكرده است، به ارائه گزارشي پيرامون آثاري كه بر مبناي اين چاپ‌ها شكل گرفته‌اند و نقد برخي از آن‌ها بپردازيم. هدف از اين پژوهش ارائه گزارشي از روند امر تصحيح حديقه‌الحقيقه و ميزان تأثيرگذاري هر تصحيح در تحقيقات ادبي حوزۀ سنايي‌پژوهي است. يافته‌هاي حاصل از پژوهش به مزيّت چاپ مدرّس رضوي از لحاظ مرجع بودن در تحقيقات ادبي و مزيّت چاپ مريم حسيني در جامعيّت اشاره دارد.