شماره ركورد كنفرانس :
5315
عنوان مقاله :
رابطه بين تحمل پريشاني و نشخوار فكري با سلامت روان در مادران داراي فرزند مبتلابه سرطان در شهرستان دزفول در سال 1400
پديدآورندگان :
طالبي فر سارا دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي , اكبري مهرداد استاديار دانشگاه پيام نور انديمشك
كليدواژه :
تحمل پريشاني , نشخوار فكري , سلامت روان , فرزند مبتلابه سرطان
عنوان كنفرانس :
روانشناسي و كيفيت زندگي
چكيده فارسي :
هدف اين مطالعه بررسي رابطه بين تحمل پريشاني و نشخوار فكري با سلامت روان در مادران داراي فرزند مبتلابه سرطان در شهرستان دزفول در سال 1400 بوده است. روش اجراي تحقيق از نوع توصيفي-پيمايشي ميباشد. تحقيق ازنظر گردآوري داده ها، تحقيقي كمي مي باشد. جامعه آماري اين پژوهش را كليه ي مادران داراي فرزند مبتلابه بيماري سرطان مراجعهكننده به مراكز درماني، مراكز مشاوره، روانشناسي و انجمنهاي خيريه كه تعداد آنها ۴۱۷ نفراست تشكيل دادند. حجم نمونه به كمك استفاده از فرمول كوكران شامل ۱۵۰ نفر مشخص گشت و روش نمونهگيري بهصورت تصادفي ساده انتخاب شد. ابزار گردآوري اطلاعات سه پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972)، پرسش نامه نشخوار فكري نالن هوكسما و مارو (1991) و پرسش نامه تحمل پريشاني سيمونز و گاهر (2005) ميباشد. جهت تجزيه تحليل دادهها از همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون استفاده شد. نتايج نشان داد كه ميان تحمل پريشاني و سلامت روان مادران رابطه مثبت و معناداري (0.532) وجود دارد، ولي ميان ابعاد (پريشاني هيجاني (0.311-)، جذب منفي (0.399-) و ارزيابي و برآوردهاي ذهني پريشان (0.497-) با سلامت روان رابطه منفي و معنادار و بين تنظيم تلاشها با سلامت روان در مادران ارتباط معنادار و مثبتي (0.342) وجود دارد). همچنين ميان نشخوار فكري (0.446-) و ابعاد آن برونداد (0.326-)، در فكر فرورفتن (0.371-) و افسردگي (0.44-) با سلامت روان در مادران داراي فرزند مبتلابه سرطان در شهرستان دزفول در سال 1400 ارتباط معنادار و بهصورت معكوس وجود دارد. نتيجهگيري: در راستاي برنامهريزيهاي جامعنگر در حمايت از مادران كودكان مبتلابه سرطان، كاهش نشخوار فكري و افزايش تحمل پريشاني بهعنوان مقولهاي مهم تلقي ميگردد و لازم است موردعنايت بيشتر متخصصان و مسئولين ذيربط و واحدهاي روانشناسي مراكز درماني سرطان قرار گيرد.