شماره ركورد كنفرانس :
164
عنوان مقاله :
جامعه شناسي اقتصاد هنر: مهمترين عوامل موثر بر ميزان مصرف كالاهاي هنري در بين جوانان ايران مطالعه موردي جوانان25-30 ساله ي شهر مشهد
پديدآورندگان :
خليلي حسين نويسنده , شاكر وحيد نويسنده
كليدواژه :
جوانان , ميزان مصرف , رفتارمصرف كننده , اقتصادهنر , كالاي هنري
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس بين المللي علوم اجتماعي و جامعه شناسي
چكيده فارسي :
در بررسیهای اقتصادی هنر، آنچه كه بیش از سایرعناصر، قابل تامل میباشد، مسائل مربوط به رفتارمصرفكننده و كالاشناسی5 هنر است. كالای هنری به دلیل ماهیت زیباشناختی خویش، درجایگاه مصرف، كه لزوما وجوهكاربردی آن در اولویت قرار ندارد، نسبت به سایركالاها، ج9ستاری دیگرگون و میان رشته ای را میطلبد. باتوجه به نقش غیرقابل انكار مصرف هنری در رشد و تعالی فرد و جامعه و این مهم كه امروزه جوامع توسعه یافته، جایگاه سازنده تربیتی و آموزشی خاصی را برای تولیدات هنری قائل بوده و ناگزیری روند مدرنیته و جهانی شدن ، هنر را تبدیل به رسانه ای قدرمند و دینامیك نموده است، لزوم توجه به این مساله در كشو رما، بیش از پیش احساس میشود. بر این اساس، پژوهشحاضر كه دارای روش-تحقیقكیفی و شیوه مصاحبه حضوری است، درپیآن میباشد كه با بكارگیری تحلیلهای اقتصادرفتاری، دریابد چه عواملی بیشترین تاثیر را برمیزان مصرف كالاهای هنری در بین جوانان ایران ،كه مهمترین مخاطبان هنر هستند، میگذارد. اقتصاد رفتاری ، رویكرد ی میانرشتهایاست كه به دنبال افزایش قدرت توضیح دهندگی علم اقتصاد از طریق واقعیتركردن بنیانهای روان شناسی درتوجه به موضوعاتی نظیر ادراك،حلمساله، تصمیمگیری و فهم می باشد . از این رو نگارندگان مقاله حاضر، ضمن توجه به پیشینه پژوهشی و مبانینظری مربوطه، اقدام به مصاحبه با تعداد 60 نفر از دانشجویان كارشناسیارشد شهر مشهد،كه به عنوان نمونه پژوهشی در نظر گرفتهشده و درمحدوه سنی 25 تا 30 سال (كه به زعم روانشناسان-رشد، مهمترین فاصلهسنی دورهجوانیاست) قرارداشته ، نموده و در این روند، به تحلیلتاملی و استباط استقرایی نسبت به پاسخ های مصاحبهشوندگان، پرداختهاند. نتایج این بررسی نشان می دهد كه عوامل روانشناختی كه منجر به تغییراتیبنیادی درساختار ادراك، نگرش، رفتار، ذائقه و تصمیم گیری مصرف كننده میشود، مهمترین تاثیر را در میزان مصرف كالاهای هنری دربین جوانان داشته و در زمینه و بطن تمام عوامل اقتصادی،سیاسی، خانوادگی،آموزشی،رسانه ای، ایدئولوژیكی، گروه دوستان، فرهنگ مصرفی، جهانی شدن و... قرار دارد. براین اساس، امید است پژوهش حاضر كه از حیث روش و تحلیل، نسبت به تحقیقات پیشین، رویكردی خاص و راهگشا اتخاذ نمودهاست ،گامی مفید باشد در جهت هرچه علمی و عملی تر شدن پژوهشهای اقتصاد هنر ایران.
شماره مدرك كنفرانس :
4350430