امتياز بندي گروههاي كاري مديريت توليد برق جنوب غرب

مديريت ، نوعي جنگ است ، هر چند خود جنگ نيز مديريت مي شود ، اما براي من ، مشكلات و بحرانها ، دشمناند و تصرف رويشگاه آنها ، نابودي و حذف آنها ، هدف عمدة از جنگ و تنها لذت كشتار و قلع قمع بي رحمانة آنها و تصرف رويشگاهها و زادگاه هايشان ، و خشكاندن ريشه هايشان ، بگونه اي كه ديگر هرگز نرويند و پديدار نشوند ، باعث ارضاء شده و اقناع . در اين ديدگاه و بينش صلح و سازش ، جايي ندارد و اصلاً تعريف شده نيست ، تنها و تنها ، كشتار و نابودي آنهاست ، كه آرمان است و استراتژي و لاغير . مديريت عبارتست از توان ترسيم ، تعيين و تبيين فرآيندها و تعاملات و هدايت كنترل و ارزيابي آنها بر اساس معيارها و ملاك هاي مشخص و معين در هر مقطع ، بگونه اي كه با حداقل تنش و حداقل هرينه از منابع ، اهداف از پيش تعيين شده را قابل دسترسي و محقق سازد " حال اين تعريف مورد پذيرش اصحاب كمال قرار گيرد و چه نگيرد . ولي راهبرد لازم را براي نيل به اهداف كه گاه فراتر از اهداف سازماني قرار مي گيرد . معين و مشخص مي سازد . ترسيم فرآيند ها و تعاملات و پاسخ به محركات دروني و بيروني سيستم و كنترل و هدايت آنها ، چيزي نيست كه بتوان آن را در مدارس ، دانشكده ها و يا كتابها آموخت ، بلكه برخورد خلاقانه و مبتكرانه ، تنها با پشتوانه اي از اعتماد بنفس و آگاهيهاي اجتماعي ، سياسي و اقتصادي و البته ، با بر خوردداري از حداقل منابعي كه بتوان هزينه كرد ، تنها عامل تعيين كننده است و هر بهانه ديگر ، فقط نوعي توجيه در ناتواني ذاتي است ، و اين در ماهيت بر ميگردد ، به همان صحنه هاي جنگ ، تاكتيكها ، استراتژيها ، آفندها و پدافنها و ..... بي آنكه هدفي نهايي د رغبار حاصل از گرد و خاك صحنه هاي نبرد ، گم شود و فراموش