مديريت اسلامي

میتورف و دنتون بیان می دارند: ما بر این باوریم كه آنچه بشریت در این وضع بحران زده با آن مواجه است، انتخاب این نیست كه آیا سازمان ها باید معنوي تر شوند یا خیر؟ بلكه انتخاب این است كه آنها چگونه می توانند به این مهم دست یابند.اسلام در واقع تنها دینی است كه به طور اصولی و مدون جهت اداره ي جامعه و براي مدیریت اجتماع برنامه هایی را پیش بینی كرده است.برنامه هاي خاصی كه حقوق انسانی هر فرد را مورد توجه قرار می دهد و آن ها را به دقت رعایت می كند و از سوي دیگر، انسان ها را در مسیري از رشد و تعالی قرار می دهد و به سوي كمال و سعادت اخروي رهنمون می كند. آنچه در بحث مدیریت اسلامی مطرح است حاكم بودن ارز شهاي اسلامی و معیارهاي الهی بر مدیریت در كنار بهره مندي از چارچوب ها و ساختارهاي علمی و مدیریتی می باشد، یعنی اگر علم مدیریت براي داده هاي خود از احكام، راهكارها و ارزش هاي اسلامی بهر همند گردد، به موفقیت حقیقی خود دست خواهد یافت. در واقع به نظر می رسد مدیریت اسلامی بر مبناي ارز شهاي الهی اسلام، زمین ههاي تعالی و شكوفایی انسان را فراهم می آورد. این امر چه در سطح جامعه (مدیریت و رهبري در جامعه اسلامی) و چه در سطح سازمان (مدیریت و رهبري سازمانی) مصداق دارد كه نمونه آن در تغییر نوع نگاه به انسان ها در سازمان، از نگاه منابع به انسان در كنار دیگر منابع سازمانی، به نگاه سرمایه ارزشمندي كه با پرورش آن مسببات خلاقیت و نوآوري در سازمان فراهم خواهد شد.با نگاهی به مطلب ذكر شده می توان اهمیت موضوع رهبري و مدیریت را مورد تاكید دوباره قرار داد با این توضیح كه بر پایه اصولی دینی كه به آن اعتقاد داریم می توان برنامه ریزي رهبري یك جامعه را براساس اندوخته هاي دینی كه با اقبال عموم مواجه است را انجام داد و محقق در پی بررسی این مهم با نقب زدن به اهمیت موضوع است.