بررسي نقش واسطه اي مولفه هاي عدم اطمينان و تفاوت هاي جنسيتي بر قصد خريد مشتريان (افراد مراجعه كننده به پورتال هاي فروش اينترنتي در سطح شهر كرمانشاه)

فقدان اعتماد در سازمان باعث می شود كاركنان همدیگر را بخاطر هر اشتباهی متهم می كنند و مكانیسم دفاع كردن و اجتناب از پاسخ دهی، احساس بدگمانی و حسادت، شایعه سازی، تلاش برای فاصله گرفتن از كار و عدم صراحت در اهداف سازمانی بوجود بیاید. مصرف كنندگان دو راهبرد یا سبك خرید نسبتا مجزا را برای كالاهای مختلف بكار می گیرند. یك راهبرد تخصیص مقدار مشخصی از زمان و تلاش برای خرید است تا بهترین گزینه برای خرید انتخاب شود. در راهبرد دوم خریدار در ذهن خود ویژگی های مورد نیاز و سقف قیمتی را تعیین می كند و گزینه های مختلف بازار را تا زمانی بررسی می كند كه حداقل ویژگی ها را برآورده نموده و در محدوده قیمتی دلخواه باشد. این پژوهش بر اساس هدف، كاربردی و بر اساس روش جمع آوری داده ها در رده توصیفی و پیمایشی طبقه بندی می شود. با توجه به اینكه این پژوهش به دنبال بررسی نقش واسطه ای مولفه های عدم اطمینان و تفاوت های جنسیتی بر قصد خرید مشتریان می باشد لذا این پژوهش از نظر هدف كاربردی، از نظر فرآیند اجرای پژوهش كیفی و از نظر زمان انجام پژوهش به صورت مقطعی انجام شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و با رویكرد استقرایی انجام شده است. همچنین این پژوهش در دسته پژوهش های همبستگی قلمداد می شود. جامعه آماری این تحقیق شامل افراد مراجعه كننده به پورتال های فروش اینترنتی در سطح شهر كرمانشاه است. در این پژوهش در تكمیل مبانی نظری از منابع كتابخانه ای و اینترنتی شامل كتب و مقالات فارس و انگلیسی برای پیمایش و دریافت اطلاعات از نمونه آماری مورد نظر از پرسشنامه الكترونیك استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد كه از میان فرضیات پژوهش با توجه به سطح معناداری تنها جنسیت بر عدم اطمینان تاثیر مثبت و معنادار ندارد، اما 4 فرضیه دیگر همگی با میزان تاثیر گذاری بالات تایید شدند. نهایتا می توان گفت مولفه های عدم اطمینان و تفاوت های جنسیتی موضوعی مهم در سازمانها و ادارات مختلف می باشد و عواملی تاثیرگذار در قصد خرید مشتریان بوده و لازم است از ابعاد مختلف مورد شناسایی قرار گرفته و همزمان با افزایش سابقه كار و سن افراد شاغل نسبت به بررسی آن اقدام و برای رفع آن اقداماتی انجام داد.