تحليل مدل زنجيره ارزش مايكل پورتر در رشد اقتصادي واحدهاي صنعتي

در عرصه رقابت جهانی بنگاه ها همواره به دنبال راهی هستند تا با ایجاد مزیت رقابت ، در بازارهای هدف نسبت به رقبا سهم بیشتری داشته باشند. بنگاه ها روش های متفاوتی را در دستیابی به این مهم در پیش می گیرند. میزان هزینه های انجام شده در بخش های تولید و مقدار فروش هر محصول می تواند میزان درآمد شركت را تعیین كند . اما در این میان محاسبه میزان ارزش افزایی مواد اولیه و خدمات انجام شده بدون شناسایی فعالی های اصلی و پشتیبان امكان پذیر نیست. بی شك تصمیم گیری در خصوص اینكه كدام بخش از چرخه تولید ارزش افزایی بیشتری دارد و همچنین چه بخش هایی نیاز به اصلاح نرخ تولید یا ارائه خدمات دارند بدون تحلیل این زنجیره دشوار خواهد بود. این تحقیق می خواهد با بررسی تحلیل های انجام شده بر روی زنجیره ارزش در برخی صنایع داخلی ، كاربردها، ضرورت و اهمیت استفاده از این روش را مورد ارزیابی قرار دهد و با استفاده از نتایج بدست آمده استمرار این روش در رشد اقتصادی صنایع داخلی چه پیامدهایی دارد. این تحقیقی است كاربردی- توصیفی كه بر روی بنگاه های اقتصادی كشور صورت گرفته است. ابزار جمع اوری اطلاعاتف اسناد و مدارك است كه راجع به آمار و اطلاعاتی مربوط به رشد اقتصادی و یا تولیدی بنگاه ها می باشد. روایی تحقیق با استفاده از منابع و ماخذهای معتبر و با نظر خبرگان و بزرگان و اطلاعات رسمی موجود است. روش اجرا نیز بررسی اسناد و مدارك بنگاه هایی است كه از تحلیل رنجیره ارزش پورتر با شناسایی اصلی و پشتیبان و تاثیرات عوامل تولید ، میزان رشد اقتصادی شان را افزایش دادند. از مفاهیم مطرح شده در این مدل می توان برای دسته بندی وظایف سازمان ها در حوزه های مختلف كسب و كار و دسته بندی و شناسایی فعالیت ها و محاسبه میزان ارزش افزوده هر فعالیت استفاده كرد. اگر شركتی بتواند در شناسایی و تحلیل فعالیت های ارزش زای تولیدی به درستی عمل كند و آن را مدیریت كند در این صورت می تواند میزان تاثیر هر فعالیت در فازهای تولید را محاسبه و جهت حذف یا توسعه فعالیتی خاص با آگاهی كامل از وضعیت موجود و نتیجه آتی اقدام نماید.