اثر سياست مالي دولت بر متغيرهاي كلان اقتصادي

اعمال سیاست های مالی یكی از مسائل مهم و مورد توجه در اقتصاد كشورهاست و دولت ها از طریق آن, اثر نوسانات گوناگون اقتصادی را بر جامعه خنثی نموده تا حد زیادی از تحمیل هزینه های مختلف بر اقتصاد جلوگیری می كنند. لذا هدف از این مطالعه بررسی واكنش برخی از متغیرهای كلان اقتصادی نسبت به بكارگیری سیاست های مالی دولت در اقتصاد ایران با استفاده از داده های داده های فصلی دوره زمانی 87-1369 با استفاده از مدل خود توضیح برداری می باشد. نتایج نشان داد كه 1- واكنش متغیر حجم پول نسبت به درآمدها و مخارج جاری دولت مثبت بوده و نسبت به مخارج عمرانی در كوتاه مدت مثبت و در بلند مدت منفی می باشد. 2- عكس العمل متغیر پایه پولی نسبت به درآمد مالیاتی و مخارج جاری مثبت بوده و واكنش این متغیر نسبت به درآمد نفتی و مخارج عمرانی در ابتدا مثبت و سپس منفی می شود. 3- عكس العمل متغیر نرخ ارز نسبت به شوك های درآمد مالیاتی و مخارج عمرانی منفی بوده و در بلند مدت به تعادل می رسد ولی واكنش این متغیر نسبت به درآمد نفتی و مخارج جاری در كوتاه مدت به تعادل می رسد. 4- واكنش متغیر تولید ناخالص داخلی نسبت به درآمد نفتی و مخارج عمرانی منفی است و در فاصله معینی از مكان تعادل قرار می گیرد و واكنش این متغیر نسبت به درآمد نفتی و مخارج جاری در كوتاه مدت مثبت و در بلند مدت منفی می شود. 5- واكنش متغیر هزینه مصرف خصوصی نسبت به درآمد نفتی و مخارج دولت منفی است و در بلند مدت در فاصله معینی از نقطه تعادل قرار می گیرد . همچنین نتایج تجزیه واریانس نشان داد كه سیاست مالی تاثیر قابل توجهی در تغییرات كوتاه مدت این متغیرها ندارد.