تعيين وضعيت دانشگاه آزاد اسلامي واحد اردبيل از نظر انطباق با سازمان يادگيرنده براساس مدل واتكينز و مارسيك

هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان كاربست مؤلفه های سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل براساس مدل واتكینز ومارسیك بوده است. روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، كاربردی و از لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پس رویدادی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل كلیه ی اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل به تعداد 200 نفر بود كه به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب، تعداد 50 نفركه تعداد 8 نفر را زن و 42 نفر آن را مرد تشكیل می دهد، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و داده های مورد نیاز به وسیله ی پرسشنامه استاندارد شده واتكینز و مارسیك جمع آوری گردید. روایی ابزار بكاررفته، با استفاده از نظر متخصصین، و پایایی ابزار نیز با روش ضریب آلفای كرونباخ برابر 0/96 به دست آمد. داده های جمع آوری شده، به وسیله آمار توصیفی و آمار استنبا طی ( آزمون t تك گروهی) تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها حاكی از آن است كه مؤلفه های سازمان یادگیرنده در ابعاد ایجاد فرصت های مستمر یادگیری و استقرار سیستم تسهیم دانش از نظر هیأت علمی در حد بالاترازمتوسط ارزیابی شده اند، علاوه بر آن، میزان تحقق یادگیری فردی از نظر هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نزدیك به حد متوسط بود، به عبارت دیگر بین مؤلفه های یادگیری گروهی و یادگیری فردی و سازمانی از نظر هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل تفاوت معنی داری وجود دارد.