بررسي نقش آفريني بازاريابي در گذار فلسفي مدرنيسم تا پست مدرنيسم

بازاریابی بعنوان علم جوانی كه در نهضت روشنگری متولد شده تا به امروز تحت تأثیر شرایط زمانی و مبانی فلسفی دو الگوی فكری متضاد به درجه ای از تكامل دست یافته است كه برخی آنرا ذات گذار از مدرنیته به پست مدرنیته می دانند؛ به تعبیری در هزاره جدید، فعالیت های بازاریابی سبك زندگی بشر را تعریف می كند و می تواند انسان را بواسطه ارزشمند نمایاندن مصرف، شاد و سرزنده به زندگی مادی امیدوار نگه دارد. پست مدرنیسم برای تخریب پایه های كاركردگرایانه و زندگی تك بعدی پارادایم پیشین، بخوبی از مفاهیم مرتبط با بازاریابی بهره می گیرد و البته با تحمیل روندهای تكنولوژیكی و معنایی جدید سهم قابل توجهی در تطبیق پذیری علم بازاریابی با بافت جدید و برخورد با جامعه مصرف كننده داشته است. این مقاله ضمن ترسیم فضای كلی مدرنیسم و پست مدرنیسم به بررسی زمینه های اثرپذیری بازاریابی از تحولات ایجاد شده در این گذار فلسفی می پردازد. در پایان نتیجه می گیریم با وجودی كه فضای بازاریابی ( اعم از محیط وظیفه و محیط گسترده )، استراتژی های برخورد با مصرف كننده، شناسایی و پاسخگویی به نیازهای او دستخوش تغییرات بنیادین شده است، اما دانش بازاریابی هنوز در حوزه نظریه پردازی كاملاً پست مدرن نشده است.