ارزيابي خصوصيات رشدي و تراكم علفهاي هرز تحت تأثير كاشت انواع گياهان پوششي در مزرعه كرچك

به منظور ارزیابی تراكم نسبی، تراكم و زیست توده علف های هرز در مزرعه گیاه دارویی كرچك Communis L. ricimus تحت تأثیر گیاهان پوششی، آزمایشی در قالب طرح بلوك‌های كامل تصادفی و در سه تكرار در مزرعه تحقیقاتی دانشكده كشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 88-1387 انجام شد تیمارهای آزمایش شامل چهار گیاه پوششی شبدر سفید (trifolinum repense L) شنبلیله (l.trigonellafoenum-graecum) ماشك (vicia villosa L) و خلر (lathyrus sativus L) و شاهد (بدون گیاه پوششی) بودند. صفات مورد مطالعه شامل تراكم نسبی، تراكم و وزن خشك علف‌های هرز در سه مرحله نمونه‌برداری بودند. گیاهان پوششی به صورت متراكم در آخر ابان‌ماه به صورت دستی براساس میزان بذر برای ماشك گل خوشه‌ای، خلر، شبدر و شنبلیله به ترتیب برابر با 120، 55، 20 و 60 كیلوگرم در هكتار كاشته شدند. نمونه‌برداری از جمعی علف‌های هرز در سه مرحله، 20 فروردین (قبل از برگرداندن گیاهان پوششی به خاك)، دوم تیر ماه (بعد از برگرداندن گیاهان پوششی) و قبل از برداشت كرچك انجام شد.. نتایج نشان داد كه در مرحله‌های اول، دوم و سوم نمونه‌بردرای كمترین دامنه تراكم نسبی به ترتیب برای هفت‌بند (75/1-0 درصد)، خرفه و سوروف (80/23-88/5 درصد) و پیچیك صحرایی (66/26-55/5درصد) مشاهده شد. اثر گیاهان پوششی بر تراكم و زیست توده علف‌های هرز در مراحل مختلف نمونه‌برداری در مزرعه كرچك معنی‌دار (p<0/01) بود. بدین تریتب، در راستای بهره‌گیری از اصول اكولوژیك در كنترل علف‌های هرز می‌توان كاشت گیاهان پوششی را به عنوان راهكاری اكولوژیك و همسو با طبیعت مدنظر قرار داد.