خليج فارس زيربناي اتحاد ژئوپولي اكونوميك جهان اسلام درقرن بيست ويكم

خلیج فارس به عنوان دریاي تمدن ساز وشكل دهنده به تاریخ تحولات بشري همیشه مطرح بوده است.چنانكه عمده تمدن هاي جهانی به نحوي متاثر از این محدوده آبی بوده وكشورهاي پیرامونی آن نیز درپویه تاریخ در جایگاه استفاده از این گوهر آبی منافع بسیاري را نصیب خود نموده اند. قرن بیستم دررهگذارافزون شدن اهمیت ژئوپلتیك خلیج فارس ،با تغییر منطق تضاد به تجارت وفعال شدن مفهوم ژئو پولی اكونومیك ازدهه هشتاد به بعد ودرآستانه ورود به قرن بیست ویكم نیز بر اهمیت خلیج فارس افزوده گردیدونگرش سیستم بین المللی به این دریا ازاهمیت بالاتري برخوردار شد . قطعابا این وضعیت كشورهاي اسلامی پیرامون خلیج فارس در معادلات مربوط ب ه حوزه ژئوپولی اكونومیك به دلایل ذیل نقش تعیین كننده ائی را درآینده به خوداختصاص خواهند داد. قراگیري هفت كشور اسلامی با پتانسیل هاي بالفعل و بالقوه اقتصادي مرتبط با خلیج فارس -2 قرارگیري در محوریت بیضی انرژِي ومحرك نمودن اقتصاد كشورهاي اسلامی -3 اتصال كمربنداقتصا دي جنوب آسیا به مناطق ساحلی در جنوب قاره اروپا با محوریت كشورهاي اسلامی پیرامون خلیج فارس -4 پنجره فرصت 2مناسب جهت نقش آفرینی كشورهاي اسلامی پیرامون خلیج فارس در جهانی شدن كه از الزامات قرن بیست ویكم است علاوه بر موارد فوق دلایل دیگري نیز وجوددارد كه بهرم ندي كشورهاي اسلامی خلیج فارس با توجه به موقعیت 3 ومقر 4این دریاي مهم را درخودنهفته دارد .نباید ازنظردورداشت كه اتحاد كشورهاي اسلامی پیرامون خلیج فارس با توجه به امتیازات ژئوپولی اكونومیك نیازمندبه درك شرایط واتخاذ راهكارهائی است كه بر پتانسیل این دریا قرا ر دارد كه در كل علاوه بر بهره مندي موردي این كشورها به قدرتمندي جهان اسلام نیز منجر میگردد . دراین مقاله درتلاش هستیم با تكیه بر تحلیل پتانسیل هاي ژئواكونومیك خلیج فارس زمینه هاي پیوندرفتارهاي سیاسی واقتصادي كشورهاي اسلامی این منطقه رادرحول متغیرهاي احصائی مقاله ارائه دهیم . كلید واژگان: خلیج فارس ،