شماره ركورد :
56
عنوان :
ادويه القلبيه (رساله في ...)
مولف :
ابن سينا، حسين بن عبدالله، 370؟- 428هـ. ق. ibn sina, al-husayn ibn 'abd allah (981- 1038)
مولف - جزئيات :
تاريخ تاليف :
قرن 5هـ. ق.
كاتب :
ناشناخته
كاتب - جزئيات :
كاتب - جزئيات :
تاريخ كتابت :
894هـ. ق.
آغاز :
كتاب الشيخ ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا الي الشريف السعيد ابي الحسين علي بن الحسين بن الحسني رحمه الله مستخلص الحمد لولي النعمه علي موهيه العقل
انجام :
فهذا ما اختصرنا من الكلام في الادويه القلبيه علي اقصي ما يمكن من الاختصار و قد ... لنا ان تتمم مقاله ها مدعن لواهب العقل علي نفسها و له الحمد و الشكر
انجامه :
ندارد
يادداشت كلي :
اين نسخه بخشي از يك مجموعه پزشكي با شماره فيش 34017 است
نوع نسخه :
بخشي از مجموعه
زبان نسخه :
عربي
تعداد صفحات :
10ص.
نوع خط :
نستعليق
نوع خط - جزئيات :
كيفيت خط :
خوانا
حاشيه :
ندارد
تذهيب :
ندارد
تذهيب - جزئيات :
مجموعه ها :
British Library
شماره مدرك در مجموعه :
34017
كد مرجع :
OR 5719/2-3
منبع فهرست نويسي :
فنخا
اشياي مرتبط :
ميكروفيش , نسخه الكترونيكي
شناسه هاي افزوده - جزئيات :
سرعنوان هاي موضوعي :
داروشناسي -- متون قديمي تا قرن 14 , پزشكي سنتي -- متون قديمي تا قرن 14 , پ‍زش‍ك‍ي‌ اس‍لام‍ي‌ -- م‍ت‍ون‌ ق‍دي‍م‍ي‌ ت‍ا ق‍رن‌ 14
سرعنوان هاي موضوعي - جزئيات :
اصطلاحات موضوعي :
طب، قلب، سلامت قلب، معالجه قلب، الفرح، اسباب استعداد الفرح و الغم، ضعف القلب، الحقد، الادويه المفرحه، الخاصيه، الادويه المفرده، الادويه المركبه، بيماري هاي رواني
اصطلاحات موضوعي - جزئيات :
شماره رده بندي ديويي :
610
مترجم - جزئيات :
رده موضوعي :
پزشكي
حقوق نسخه :
مالك حقوقي (خريداري نسخه ديجيتال)
وضعيت متن :
كامل
شماره فيش :
34017-1
ركابه :
دارد
تعداد سطر :
19
مجموعه اي از - جزئيات :
نوع فايل :
image/jpg
سرگذشت مولف :
ابن سينا، ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا (370-428ق)، بزرگ‌ترين فيلسوف مشايي و پزشك نامدار ايران در جهان اسلام. در حدود 370ق برابر با 980م در بخارا زاده شد. پدرش از اهالى بلخ بود و در دوران فرمانروايى نوح بن منصور سامانى (366-387 ق) به بخارا رفت و در آنجا در يكى از مهم ترين قريه‌ها به نام خرمثين در دستگاه ادارى به كار پرداخت. او از قريه‌اى در نزديكى آنجا، به نام افشنه زنى ستاره نام را به همسرى گرفت و در آنجا اقامت گزيد. ابن سينا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر كهترش به نام محمود به دنيا آمد. ابن سينا نخست به آموختن قرآن و ادبيات پرداخت و ده ساله بود كه همۀ قرآن و بسيارى از مباحث ادبى را فرا گرفته و سبب شگفتى ديگران شده بود. در اين ميان پدر وى دعوت يكى از داعيان مصرى اسماعيليان را پذيرفته بود و از پيروان ايشان به شمار مى‌رفت. برادر ابن سينا نيز از آنان بود. پدر، ابن سينا را نيز به آيين اسماعيليان دعوت مى‌كرد، اما وى هرچند به سخنان آنان گوش مى‌داد و گفته‌هايشان را در بارۀ عقل و نفس مى‌فهميد، نمى‌توانست آيين ايشان را بپذيرد و پيرو آنان شود. پدرش رسائل اخوان الصفا را مطالعه مى‌كرد و ابن سينا نيز گاه به مطالعۀ آنها مى‌پرداخت. سپس پدرش وى را نزد سبزى فروشى به نام محمود مساحى كه از حساب هندى آگاه بود، فرستاد و ابن سينا از وى اين فن را آموخت. در اين هنگام دانشمندى به نام ابوعبداللّه (حسين بن ابراهيم الطبرى) ناتلى كه مدعى فلسفه دانى بود، به بخارا آمد. پدر ابن سينا وى را در خانۀ خود جاى داد و ابن سينا نزد او به آموختن فلسفه پرداخت. وى پيش از آمدن ناتلى به بخارا، نزد مردى به نام اسماعيل زاهد فقه آموخته و در اين زمينه سخت جويا و پويا و با همۀ شيوه‌هاى اعتراض، به روش فقيهان آشنا شده بود. آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق ارسطو» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در اين راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازه‌اى كشف مى‌كرد و سبب شگفتى بسيار استادش مى‌شد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را يكباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق اين دانش ناآگاه يافت، از اين رو به خواندن كتاب‌هاى منطق ارسطو و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در اين دانش چيره دست شد. وى همزمان كتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضى‌دان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل كتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن كتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاكسيس) اثر بطلميوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ كتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به اين كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمى‌دانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را براي وى توضيح مى‌داد. در اين هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد. در اين ميان ابن سينا نزد خود به خواندن و آموختن متون و شرحهاى كتاب‌هايى در طبيعيات و الهيات پرداخت تا به گفتۀ خودش «درهاى دانش به رويش گشوده شد». آنگاه به دانش پزشكى گرايش يافت و خواندن كتاب‌هايى را در اين زمينه آغاز كرد. وى پزشكى را دانشى مى‌شمارد كه دشوار نيست و بدين سان مى‌گويد كه وى در اندك زمانى در آن مبرّز شده، چنانكه پزشكان برجسته نزد او آموختن پزشكى را آغاز كردند. خود ابن سينا نيز به درمان بيماران مى‌پرداخت و در اين رهگذر شيوه‌هايى درمانى، برگرفته از تجربه، بر وى آشكار مى‌شد كه به گفتۀ خودش نمى‌توان آنها را وصف كرد. وى همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با ديگران در اين زمينه ادامه مى‌داد. وى در اين هنگام 16 ساله بوده است. پس از آن، ابن سينا يك سال و نيم ديگر به آموختن و خواندن پرداخت. بار ديگر خواندن كتاب‌هاى منطق و همۀ بخشهاى فلسفه را از سر گرفت. وى در اين ميان حتى يك شب را در سراسر آن نمى‌خوابيد و روزها نيز جز به كار خواندن و آموختن نمى‌پرداخت. انبوهى از دسته‌هاى كاغذ در برابر خود مى‌نهاد و مسائل گوناگون را براي خود مطرح مى‌كرد و در هر مسأله‌اى مقدمات قياس و شروط آن را در نظر مى‌گرفت. هر گاه نيز با قياسى رو به رو مى‌شد كه نمى‌توانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمى‌خاست و به مسجد مى‌رفت و نماز مى‌گزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مى‌شد تا بر وى گشوده مى‌گشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز مى‌گشت، چراغ پيش روى مى‌نهاد و به خواندن و نوشتن مشغول مى‌شد؛ هرگاه كه خواب بر چشمانش چيره مى‌شد يا احساس ناتوانى در تن خود مى‌كرد، پياله‌اى شراب مى‌نوشيد (برخى معتقدند كه در اينجا شراب مطلق نوشيدنى است) و توان خود را باز مى‌يافت و بار ديگر به خواندن مى‌پرداخت. به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مى‌برد، خود آن مسائل را در خواب مى‌ديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مى‌شد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مى‌رفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مى‌گويد: «آنچه در آن زمان مى‌دانستم، به همان گونه است كه اكنون مى‌دانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزوده‌ام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، طبيعيات و رياضيات چيره‌دست بوده است و آنگاه بر الهيات روى آورده و به خواندن كتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعة) ارسطو پرداخته و حتى به گفتۀ خودش 40 بار آن را خوانده بوده، چنانكه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمى‌فهميده است. وى از خود نااميد شده و به خود مى‌گفته است «اين كتابى است كه راهى به سوى فهميدن آن نيست» تا اينكه روزى در بازار كتاب فروشان، مردى كتابى را به بهاى ارزان بر او عرضه مى‌كند كه وى پس از ترديد آن را مى‌خرد؛ اين همان كتاب ابونصر فارابى در بارۀ اغراض ما بعد الطبيعة بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتواى آن كتاب بر وى روشن مى‌شود. فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مى‌شود كه پزشكان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشكان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند. ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشكان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديك ان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به كتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا كتاب‌هاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود. وى به خواندن آنها پرداخت و از آنها بهره‌هاى فراوان گرفت. پس از چندى آن كتابخانه آتش گرفت و همۀ كتاب‌ها سوخته شد. دشمنان ابن سينا مى‌گفتند كه خود وى عمدا آن را به آتش كشيده بود تا ديگران از كتاب‌هاى آن بهره‌مند نشوند.در بارۀ اين كتابخانه و آتش گرفتن آن نك:مقالۀ ماكس وايزوايلر، «ابن سينا و كتابخانه‌هاى ايرانى زمان وى» در «يادنامۀ ابن سينا»، 63-48، به ويژه 56، كه نويسنده حدس مى‌زند كتابخانه در ذيقعدۀ 389ق آتش گرفته است. ابن سينا در اين هنگام، به گفتۀ خودش به 18 سالگى رسيده و از آموختن همۀ دانشهاى زمانش فارغ شده بود. وى مى‌گويد: «در آن زمان حافظۀ بهترى در علم داشتم، اما اكنون دانش من پخته‌تر شده است، و گرنه همان دانش است و از آن پس به چيز تازه‌اى دست نيافته‌ام». ابن سينا به 22 سالگى رسيده بود كه پدرش درگذشت. بيهقى، على، 44 وى در اين ميان برخى كارهاى دولتى امير سامانى عبدالملك دوم را بر عهده گرفته بود. از سوى ديگر، در اين فاصله، سركردۀ خاندان قراخانيان ايلك نصر بن على به بخارا هجوم آورد و آن را تصرف كرد و در ذيقعدۀ 389 عبدالملك بن نوح، يعنى آخرين فرمانرواى سامانى را زندانى كرد و به اوزگند فرستاد. بدين سان ابن سينا بايستى ظاهرا در حدود دو سال در دربار عبدالملك بن نوح به سربرده باشد، يعنى از زمان مرگ نوح بن منصور (387 ق) تا پايان كار عبدالملك. اين دگرگونيهاى سياسى و سقوط فرمانروايى سامانيان در بخارا، انگيزۀ آن شد كه ابن سينا بار سفر بر بندد و به گفتۀ خودش «ضرورت وى را بر آن داشت كه بخارا را ترك گويد». وى در حدود 392ق در جامۀ فقيهان با طيلسان و تحت الحنك از بخارا به گرگانج در شمال غربى خوارزم رفت و در آنجا به حضور على ابن مأمون بن محمد خوارزمشاه، از فرمانروايان آل مأمون (تا ح 387-399 ق) معرفى شد. در اين هنگام ابوالحسين سهيلى كه به گفتۀ خود ابن سينا «دوستدار اين گونه دانشها» بوده مقام وزارت را بر عهده داشته است. نام اين مرد در متن گزارش ابن سينا و نيز متن على بن زيد بيهقى، ابوالحسين آمده است، اما ثعالبى در يتيمة الدهر نام وى را ابوالحسن احمد بن محمد سهيلى آورده است و مى‌گويد وى در 404ق به بغداد رفت و در آنجا در 418ق درگذشت. در گرگانج حقوق ماهيانه‌اى براي ابن سينا مقرر گرديد كه به گفتۀ خودش براي «معاش كسى چون او كفايت مى‌كرد». پس از چندى، به گفتۀ ابن سينا، بار ديگر «ضرورت وى را بر آن داشت» كه گرگانج را ترك كند. وى در بارۀ چگونگى اين ضرورت چيزى نمى‌گويد، اما از سوى ديگر، نظامى عروضى داستانى را مى‌آورد كه بنا بر آن، سلطان محمود غزنوى (حك 388-421 ق) از خوارزمشاه ابوالعباس مأمون بن مأمون درخواست كرد كه چند تن از دانشمندان دربار خود، از جمله ابن سينا را به دربار وى گسيل دارد. تنى چند از ايشان، از جمله ابوريحان بيرونى، به اين سفر رضايت دادند، اما ابن سينا و دانشمند ديگرى به نام ابوسهل مسيحى از رفتن سر باز زدند و ناگزير شدند كه گرگانج را ترك گويند. در اين داستان مى‌توان بذرى از حقيقت را يافت. محمود غزنوى سنى مذهب متعصبى بوده است، در حالى كه ابن سينا، بنا بر سنت خانوادگيش شيعى مذهب بوده است (چنانكه ديديم پدرش به اسماعيليان گرويده بود). محمود غزنوى همچنين با فلسفه و فيلسوفان ميانۀ خوشى نداشته است، چنانكه وى را در هجوم به رى در 420ق مى‌يابيم كه در آن شهر «مقدار 50 خروار دفتر روافض و باطنيان و فلاسفه، از سراهاى ايشان بيرون آورد و زير درختهاى آويختگان (يعنى كسانى كه ايشان را بر درختان به دار آويخته بودند) بفرمود سوختن». با وجود اين نمى‌توان انگيزۀ اصلى ابن سينا را براي ترك گرگانج معين كرد و به حقيقت تاريخى اين «ضرورت» پى‌برد. به هر حال در حدود 402ق ابن سينا از راه شهرهاى نسا، ابيورد (يا باورد)، طوس، سمنگان (سمنقان) به جاجرم سرحد نهايى خراسان رفت و سپس به شهر گرگان رسيد. به گفتۀ خود ابن سينا، قصد وى از اين سفر پيوستن به دربار شمس المعالى قابوس بن وشمگير (حك 367-402 ق) فرمانرواى زيارى گرگان بوده است. اما در اين ميان، سپاهيان قابوس بر وى شوريده و او را خلع و زندانى كرده بودند. وى در 403ق درگذشت. جانشين قابوس، پسرش منوچهر، خود را دست نشاندۀ محمود غزنوى اعلام كرد و دختر او را به همسرى گرفت. روشن است كه ابن سينا نمى‌توانست با وى از در سازش در آيد و بار ديگر ناگزير شد كه گرگان را ترك گويد. در اين ميان ابوعبيد جوزجانى، شاگرد وفادارش به وى پيوست و تا پايان عمر ابن سينا، يار و همراه او بود و نيز نخستين نويسندۀ سرگذشت ابن سينا به نقل از خودش بود. از اينجا به بعد، جوزجانى به تكميل بقيۀ زندگانى و سرگذشت ابن سينا مى‌پردازد و مى‌گويد كه در گرگان مردى بود به نام ابومحمد شيرازى كه دوستدار دانشها بود و در همسايگى خود، براي ابن سينا خانه‌اى خريد و او را در آنجا مسكن داد. در حدود 404ق ابن سينا گرگان (جرجان) را به قصد رى ترك كرد. وى در رى به خدمت سيّده (با نام شيرين دختر سپهبد شروين و ملقب به امّ الملوك (د 419 ق) بيوۀ فخر الدوله على بويه (د 387 ق) و مادر مجد الدوله ابوطالب رستم بن فخر الدوله) پيوست. مادر و فرزند، ابن سينا را بنا بر توصيه‌هايى كه همراه آورده بود، گرامى داشتند. در اين ميان ابن سينا مجد الدوله را كه دچار بيمارى سوداء (ماليخوليا) شده بود، درمان كرد. وى همچنان در رى ماند تا هنگامى كه شمس الدوله ابوطاهر پسر ديگر فخر الدوله كه پس از مرگ پدرش در 387ق فرمانرواى همدان و قرميسن (كرمانشاه) شده بود، در 405ق به رى حمله آورد. اين حمله پس از درگيرى وى با هلال بن بدر بن حسنويه روى داد. وى از دودمان كردهاى فرمانروا بر نواحى جبل و قرميسن بوده است. هلال بن بدر كه از سوى سلطان الدوله (د 412 ق) در بغداد زندانى شده بود، آزادى خود را باز يافته و از سوى سلطان الدوله لشكرى در اختيارش نهاده شده بود تا با شمس الدوله كه در اين ميان بر سرزمينهاى ديگرى نيز دست يافته بود، به جنگ برخيزد. در نبردى كه در ذيقعدۀ 405 ميان ايشان درگرفت، هلال بن بدر كشته شد و سپاهيان سلطان الدوله ناچار شدند كه به بغداد بازگردند. به گفتۀ جوزجانى، در اين هنگام «حوادثى روى داد كه ابن سينا را ناگزير ساخت كه رى را ترك كند.» اما وى در بارۀ ماهيت اين حوادث چيزى نمى‌گويد. به هر حال مى‌توان گمان برد كه اين بار نيز اوضاع سياسى و اجتماعى رى چنان شده بود كه ابن سينا ديگر نمى‌توانست بيشتر در آن شهر بماند. در اين ميان شايد تهديدهايى كه از سوى محمود غزنوى به رى مى‌شد، در تصميم ابن سينا به ترك آن شهر بى تأثير نبوده باشد، زيرا در گزارشى از خواند مير آمده است كه «در آن وقت كه سلطان محمود غزنوى به طرف عراق رايت آفتاب اشراق برافراشت، شيخ (يعنى ابن سينا) از رى به قزوين و از قزوين به همدان شتافت.» به هر روى، ابن سينا به همدان رفت. در اين ميان شمس الدوله به بيمارى قولنج دچار شد. ابن سينا را به كاخ وى بردند و او به معالجه پرداخت تا شمس الدوله بهبود يافت. ابن سينا چهل روز را در كاخ گذرانيد و در پايان خلعتهاى فراوان گرفت و به خانۀ خود بازگشت، در حالى كه در شمار نزديك ان و همنشينان شمس الدوله در آمده بود. پس از چندى شمس الدوله براي نبرد با عنّاز به سوى قرميسن لشكر كشيد. حسام‌الدين ابوشوك فارس بن محمد بن عنّاز سركردۀ قبيلۀ كرد شاذنجان بود كه در دو سوى رشته كوههاى ميان كرمانشاه و قصر شيرين كنونى فرمانروايى داشت. پس از شكست هلال بن بدر به دست شمس الدوله و از دست رفتن سرزمينهايش، عنّاز كه همسايۀ دورتر او بود، بر آن شد كه آن سرزمينها را تصرف كند. بنا براين شمس الدوله براي پيشگيرى از دست اندازيهاى عناز به جنگ وى رفت، در حالى كه ابن سينا نيز همراه او بود. در اين نبرد، شمس الدوله شكست خورد و به همدان بازگشت. اين واقعه در 406ق بود. در اين هنگام شمس الدوله ابن سينا را به وزارت خود گماشت. اما پس از چندى ميان ابن سينا و سپاهيان شمس الدوله كه تركيبى از پياده نظام ديلمى و سواره نظام ترك بودند، درگيرى روى داد. سپاهيان كه شايد از شكست خوردن از عنّاز ناآرام‌تر شده بودند و براي خود از سوى ابن سينا احساس خطر مي‌كردند، بر وى شوريدند، خانه‌اش را محاصره كردند و پس از دستگيرى وى همۀ دارايى او را به تاراج بردند. افزون بر اين از شمس الدوله خواستار كشتن وى شدند، اما شمس الدوله از اين كار سر باز زد و براي آرام كردن سپاهيان، ابن سينا را فقط از دستگاه دولت دور كرد. ابن سينا متوارى شد و 40 روز را در خانۀ مردى به نام ابوسعد (يا ابوسعيد) بن دخدول (يا دخدوك) به سر برد. در اين هنگام، شمس الدوله بار ديگر دچار بيمارى قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وى بسيار پوزش خواست. ابن سينا به معالجۀ وى پرداخت تا بهبود يافت. شمس الدوله بار ديگر وزارت را به وى سپرد. بنا بر گزارش جوزجانى، شمس الدوله در اين ميان از ابن سينا خواسته بود كه شرحى بر نوشته‌هاى ارسطو بنويسد، اما ابن سينا به وى گفته بود كه فراغتى براي اين كار ندارد، اما اگر وى راضى شود، به نوشتن كتابى در بارۀ دانشهاى فلسفى (بى آنكه در آن با مخالفان مناظره يا عقايد ايشان را رد كند) خواهد پرداخت و بدين سان تأليف كتاب شفا را از «طبيعيات» آن آغاز كرد. وى كتاب اول قانون در پزشكى را پيش از آن تأليف كرده بود. در اين ميان چنين مى‌نمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مى‌گذراند و شبها دانشجويان بر وى گرد مى‌آمدند و از كتاب شفا و قانون مى‌خواندند. چند سالى بدين سان گذشت، تا هنگامى كه شمس الدوله براي جنگ با امير طارم برخاست. طارم ناحيه‌اى بود در كوهستانهاى ميان قزوين و گيلان. امير آن در هنگام حملۀ شمس الدوله به آنجا (412 ق) ابراهيم بن مرزبان بن اسماعيل بن وهسودان بود كه پس از مرگ فخر الدوله (387 ق) شهرهايى را در ناحيۀ طارم به تصرف خود در آورده بود و آنها را تا 420ق كه محمود غزنوى به جبال هجوم آورد، در دست داشت. اين فرمانروا از خاندان وهسودان و از سلسله‌اى بوده است كه به آل افراسياب (يا سالاريان با كنگريان) معروف است. اما در نزديكى طارم، شمس الدوله دوباره به سختى دچار بيمارى قولنج شد كه بيماريهاى ديگرى را نيز به همراه داشت. سپاهيان از مرگ وى بيمناك شدند و او را در تخت روان به سوى همدان بازگرداندند، اما او در راه درگذشت (412 ق). پس از مرگ شمس الدوله، پسرش سماء الدوله ابوالحسن به جاى او نشست و از ابن سينا خواست كه وزارت او را بپذيرد، اما ابن سينا از پذيرفتن اين مقام سر باز زد. سماء الدوله از 412ق دو سال مستقلا فرمانروايى كرد و سپس زير فرمانروايى علاء الدوله قرار گرفت و از 421ق كه علاء الدوله فرماندارى براي همدان منصوب كرد، خبرى از وى در دست نيست. همو، حوادث سال 421ق در اين ميان روزگار آل بويه به سر آمده بود و نشانه‌هاى انحطاط و فرو ريزش دولت آنان آشكار مى‌شد. ابن سينا صلاح خود را در آن ديد كه كناره گيرد. جوزجانى گزارش مى‌دهد كه «روزگار ضربات خود را فرود مى‌آورد و آن ملك به ويرانى مى‌گراييد. وى (ابن سينا) ترجيح داد كه ديگر در آن دولت نماند و به آن خدمت ادامه ندهد و مطمئن شد كه احتياط در آن است كه براي رسيدن به دلخواه خود، پنهان بزيد و منتظر فرصتى باشد تا از آن ديار دور شود». بدين سان ابن سينا چندى متوارى بود و در خانۀ مردى به نام ابوغالب عطار پنهان مى‌زيست و نوشتن بقيۀ كتاب شفا را از سر گرفت و پس از پايان دادن به همۀ بخشهاى «طبيعيات» (جز كتاب «الحيوان») و «الهيات» آن، بخش «منطق» را آغاز كرد و برخى از آن را نوشت. در اين ميان ظاهرا ابن سينا نهانى با علاء الدوله (بو جعفر محمد بن دشمنزار يا دشمنزيار معروف به ابن كاكويه) فرمانرواى اصفهان مكاتبه مى‌كرده است. علاء الدوله را سيّده از 398ق به حكومت اصفهان منصوب كرده بود. علاء الدوله خويشاوند دور آل بويه و پدرش دايى يا خالوى (كاكوى) سيّده مادر مجد الدوله و شمس الدوله بوده است. وى تا سال مرگش (431 ق) -جز براي مدت كوتاهى كه سرداران سلطان مسعود غزنوى، وى را از آنجا بيرون راندند-بر اصفهان حكومت مى‌كرد. از سوى ديگر، بنا بر گزارش على بن زيد بيهقى ، علاء الدوله خود مكاتبه با ابن سينا را آغاز كرده و از وى خواسته است كه به اصفهان و دربار وى برود. به هر روى، پس از چندى تاج الملك كوهى (ابونصر ابراهيم بن بهرام) كه بنا بر گزارش ابن اثير، ظاهرا پس از امتناع ابن سينا از پذيرفتن وزارت شمس الدوله براي بار دوم، وزير وى شده بود، ابن سينا را متهم كرد كه با علاء الدوله نهانى نامه نگارى مى‌كند. سپس كسان را به جست و جوى وى برانگيخت. دشمنان ابن سينا نهانگاه وى (خانۀ ابوغالب عطار) را نشان دادند و وى را يافتند و دستگير كردند و به قلعه‌اى به نام فردجان فرستادند و در آنجا زندانى كردند. قلعۀ فردجان كه همچنين برهان يا براهان (فراهان) ناميده مى‌شده است، به گفتۀ ياقوت در 15 فرسنگى همدان در ناحيۀ جرّا قرار داشته و اكنون پردگان ناميده مى‌شود و در 110 كيلومترى راه ميان همدان و اصفهان قرار دارد. ابن سينا 4 ماه را در آن قلعه سپرى كرد. بنا بر گزارش ابن اثير، در نبردى كه در 411ق ميان سربازان كرد و ترك شمس الدوله در همدان در گرفته بود، تاج الملك سركردۀ سربازان كرد بوده است. وى از علاء الدوله براي سركوب سربازان ترك يارى خواست، اما سه سال بعد، يعنى در 414 ق، سماء الدوله پسر شمس الدوله بروجرد را به محاصره در آورد و فرماندار آنجا فرهاد بن مرداويج از علاء الدوله يارى خواست و هر دو همدان را محاصره كردند، اما كمبود خواربار ايشان را ناچار به عقب نشينى كرد. سپس در نبردى با تاج الملك، علاء الدوله نخست به جرفاذقان (گلپايگان) عقب نشست، بار ديگر به همدان هجوم برد. در نبردى سماء الدوله شكست خورد و تسليم شد. اما علاء الدوله مقدم وى را گرامى داشت و تاج الملك به همان قلعۀ فردجان پناه برد. سپس علاء الدوله همراه سماء الدوله به قلعۀ فردجان رفت و تاج الملك تسليم شد و آنگاه همۀ ايشان همراه ابن سينا به همدان بازگشتند و ابن سينا در خانۀ مردى علوى سكنى گزيد و به نوشتن بقيۀ بخش «منطق» شفا پرداخت. ما در بارۀ نام اين مرد علوى چيزى نمى‌دانيم، اما از سوى ديگر، ابن سينا در همدان رسالۀ ادويۀ قلبيّۀ خود را به مردى به نام شريف السعيد ابوالحسين على بن حسين الحسنى تقديم كرده است كه چنانكه پيداست علوى بوده و احتمالا همان مرد باشد. ابن سينا مدتى را در همدان گذرانيد و تاج الملك در اين ميان وى را با مواعيد زيبا سرگرم مى‌داشت. سپس ابن سينا تصميم گرفت كه همدان را به قصد اصفهان ترك كند. وى به همراهى شاگردش جوزجانى و دو برده، با لباس مبدل و در جامۀ صوفيان روانه شد و پس از تحمل سختيهاى بسيار راه به جايى به نام طيران (يا طهران يا طبران) در نزديكى اصفهان رسيد. اين محل اكنون يكى از روستاهاى حومۀ اصفهان و در سمت شمال محلۀ آب بخشان، متصل به شهر است و بيدآباد و تيران (آهنگران) نام دارد. اصل نام آن از تير فارسي به معناى سيّارۀ عطارد با الف و نون نسبت است. دوستان ابن سينا و نيز ياران و نديمان علاء الدوله كه از آمدن ابن سينا آگاه شده بودند به پيشواز وى آمدند و جامه‌ها و مركوبهاى ويژه به همراه آوردند. وى در اصفهان در خانۀ مردى به نام عبداللّه بن بى بى در محله‌اى به نام كوى گنبد فرود آمد. آن خانه اثاثه و فرش و وسايل كافى داشته است. از اين هنگام به بعد (414 ق) دوران چهارده پانزده سالۀ زندگى آرام و خلاّق ابن سينا آغاز مى‌شود. وى اكنون از نزديك ان و همنشينان علاء الدوله بود كه مردى دانش دوست و دانشمند پرور به شمار مى‌رفت. شبهاى جمعه مجلس مناظره‌اى در حضور وى تشكيل مى‌شد كه ابن سينا و دانشمندان ديگر در آن شركت مي‌كردند، ابن سينا در همۀ دانشها سرآمد ايشان بود. وى در اصفهان كتاب شفا را با نوشتن بخشهاى «منطق»، «مجسطى»، «اقليدس»، «رياضيات» و «موسيقى» به پايان رسانيد، جز دو بخش «گياهان» و «جانوران» (كه آنها را هنگامى كه علاء الدوله به شاپورخواست، واقع در جنوب همدان و غرب اصفهان، حمله كرد و ابن سينا نيز همراه وى بود، در ميان راه نوشت). كتاب النجاة نيز در همين سفر و در ميان راه نوشته شده بود. بنا بر گزارش ابن اثير، علاء الدوله چند بار به شاپورخواست حمله كرده بود، از جمله در سالهاى 417ق و 421ق و 423ق، اما از سوى ديگر جوزجانى مى‌گويد كه ابن سينا هنگام به پايان رساندن كتاب شفا چهل ساله بوده است. اكنون اگر سال تولد ابن سينا را 370ق بدانيم تاريخ پايان نوشتن شفا 410ق مى‌شود، مگر اينكه فرض كنيم كه مقصود جوزجانى پايان بخشهاى «نبات» و «حيوان» شفا بوده است كه چنانكه اشاره شد، ابن سينا نوشتن آنها را در همراهى علاء الدوله در يكى از حمله‌هاى او به شاپورخواست، و احتمالا در 421 ق/ در ميان راه به پايان رسانده بوده است. ابن سينا كتاب الانصاف را نيز در اصفهان تأليف كرده بود، اما اين كتاب در حملۀ سلطان مسعود غزنوى به اصفهان و تصرف آن از ميان رفت. مسعود غزنوى (حك 421-432 ق) در 421ق به اصفهان حمله كرد و شهر را به تصرف در آورد. سپاهيان وى، پس از كشتار فراوان به تاراج اموال علاء الدوله و نيز خانۀ ابن سينا دست زدند و اموال و كتاب‌هاى وى را غارت كردند و سپس آنها را به شهر غزنه فرستادند. اين كتاب‌ها در 545ق به دست سربازان علاء‌الدين جهانسوز غورى به آتش كشيده شدند. علاء الدوله، پس از حملۀ مسعود به اصفهان همچنان فرمانرواى آنجا باقى ماند. ابن سينا همچنان در اصفهان روزگار مى‌گذرانيد، تا هنگامى كه علاء الدوله در 427ق به نبرد با تاش فرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحيۀ كرج (يا كرخ) نزديك همدان شتافت. ابن سينا كه در اين سفر علاء الدوله را همراهى مى‌كرد، دچار بيمارى قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در يك روز هشت بار خود را تنقيه مى‌كرد و در نتيجه دچار زخم روده شد. سپس در همين حال بيمارى به اصفهان برده شد و همچنان به مداواى خود ادامه مى‌داد تا اندكى بهبود يافت، چنانكه توانست در مجلس علاء الدوله حضور يابد. تا اينكه علاء الدوله قصد رفتن به همدان كرد. ابن سينا نيز وى را همراهى كرد، اما در راه بيماريش عود كرد. پس از رسيدن به همدان، وى از معالجۀ خود دست كشيد و پس از چند روز در نخستين جمعۀ رمضان 428 برابر با ژوئن 1037، در 58 سالگى درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را براي شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مى‌توان آن را «اتوبيوگرافى» وى ناميد، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود. از يك سو، ابن سينا هنگامى كه به يكى از رويدادهاى زندگيش اشاره مى‌كند، به انگيزه‌هاى عينى و ذهنى آن نمى‌پردازد و زمينۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمى‌دهد، بلكه با اشاره‌اى كوتاه از كنار آن مى‌گذرد و به ويژه، گويى تعمّد دارد كه پيوند ميان انگيزه‌هاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى يك رويداد زندگيش را با انگيزه‌هاى درونى تصميم خودش، براي خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهايى مانند «ضرورت مرا بر آن داشت كه...» اكتفا مى‌كند و نمى‌گويد كه آن چه «ضرورتى» بوده است. از سوى ديگر گويى زندگى و سرگذشت انديشه‌اى و علمى براي ابن سينا براي او از زندگى بيرونيش از اهميت بيشترى برخوردار بوده است. بنا براين رويدادهاى درونى و تاريخ روحى و عقلى او برايش از «بعد زمان» بيرون بوده است. از اينجاست كه شايد بتوان گمان برد كه چرا وى از تصريح به «تاريخ» (سالهاى) رويدادهاى بيرونى زندگيش خوددارى مى‌كرده است (مجتبايي، خراساني، جعفري نائيني و بينش، دايره المعارف بزرگ اسلامي، مدخل «ابن سينا»؛ ويكي نور، مدخل «ابن سينا، حسين بن عبدالله»)
نام هاي ديگر مولف :
ابوعلي سينا بوعلي سينا شيخ‌الرئيس شيخ‌الرئيس ابوعلي سينا (ويكي نور، مدخل «ابن سينا، حسين بن عبدالله»)
آثار ديگر مولف :
براي آگاهى از مجموعۀ نوشته‌هاى اصيل ابن سينا و نوشته‌هاى منسوب به وى، اكنون فهرست جامعى به كوشش يحيى مهدوى در دست است كه ما را از همۀ كوششهاى ديگر در اين راه بى نياز مى‌سازد (مهدوى، فهرست نسخه‌هاى مصنفات ابن سينا). در اين فهرست 131 نوشتۀ اصيل از ابن سينا و 111 اثر منسوب به وى يا نوشته‌هايى با عنوانهاى ديگر معرفى شده است. ما در اينجا تنها نوشته‌هاى چاپ شده و ترجمه شده به زبانهاى ديگر را ذكر مى‌كنيم: تأليفات عربى 1ا 1) الشفاء؛ 2) النّجاة:اين كتاب كه مطالب آن مختصر و گزيده‌اى از مطالب شفا است، از مهم‌ترين نوشته‌هاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد؛ 3) الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجسته‌ترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگي‌هاى آن است؛ 4) كتاب الانصاف: نوشتۀ بزرگى بوده است كه به گفتۀ خود ابن سينا، نزديك به 28 هزار مسأله را در بر مى‌گرفته است؛ 5) منطق المشرقيين؛ 6) رسالة اضحويّة في امر المعاد؛ 7) عيون الحكمة؛ 8) تسع رسائل في الحكمة و الطبيعيات؛ 9) ا. ف. مرن از 1889 تا 1899‌م برخى از نوشته‌هاى ابن سينا را در چهار جزء زير عنوان «رسائل عرفانى ابن سينا»، همراه ترجمۀ آزاد فرانسوى، تدوين و در ليدن منتشر كرده است؛ 10) فى معانى كتاب ريطوريقا؛ 11) رسالة في الاكسير؛ 12) رسالة في معرفة النّفس الناطقة و احوالها؛ 13) التعليقات؛ 14) القانون في الطب، كتاب مشهور ابن سينا در پزشكى؛ 15) النّكت و الفوائد؛ 16) المبدأ و المعاد. آثار فارسي ابن سينا چند نوشته به فارسي دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را براي علاء الدوله كاكويه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. بخش «منطق» و «الهيات» دانشنامه نخستين بار به كوشش احمد خراسانى در 1315 شمسي در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا بخش «الهيات» آن به كوشش محمد معين در 1331‌ش و بخش «طبيعيات» آن به كوشش سيد‌ محمد مشكوة در همان سال در تهران انتشار يافت. ترجمۀ فرانسوى بخشهاى «طبيعيات» و «رياضيات» به وسيلۀ محمد آشنا و هانرى ماسه در دو جلد در سالهاى 1955 و 1956 م در پاريس منتشر شد. بخش «الهيات» آن را پرويز مروج با شرح و حواشى به انگليسى ترجمه كرده و در 1973‌م در نيويورك منتشر كرده است. افزون بر اينها، رسالۀ «رگ شناسى» از ابن سينا نيز به كوشش سيد‌ محمد مشكوة در 1330‌ش و بخش «رياضيات» دانشنامه به وسيلۀ مجتبى مينوى در 1331‌ش در تهران منتشر شده است. همچنين رسالۀ فارسي كنوز المعزمين و رسالۀ جرّثقيل از ابن سينا هر دو به كوشش جلال‌الدين همايى در 1331‌ش در تهران انتشار يافته است. (ويكي نور، مدخل «ابن سينا، حسين بن عبدالله»). ديگر آثار ابن سينا عبارتند از: مجربات ابن سينا الروحانيه؛ ظفرنامه؛ طبيعيات دانشنامه علايي
بستر تاريخي اثر :
مرحوم استاد مهدوى در كتاب مصنفات چنين آورده: بنا به قول صاحب تتمه صوان الحكمه و القفطى شيخ اين رساله را در روزهاى آغازين ورود به همدان تاليف كرده است پيرامون سال 405 ه- كه در سال درگذشت هلال بن بدر بن حسنويه است آنگونه كه از مقدمه رساله بر مى آيد ابن سينا آن را براى السعيد أبى الحسين على بن الحسين بن الحسنى نوشته است و شايد اين شخص همان علوى باشد كه از شيخ پس از آزادى از قلعه فردجان در خانه او نزول كرده بود (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 128).
معرفي اجمالي اثر :
رساله اى در چند فصل و آميزه اى از طب وفلسفه است كه به رابطه جسد يا قلب و منشأ لذتها ودردها و سلامت قلب پرداخته وآن را به درخواست شريف ابى الحسين على بن الحسين حسينى نگاشته است. (سيد احمد اشكورى). رساله اي است در معالجه قلب شامل فصول متعدد: الفرح، اسباب استعداد الفرح و الغم، ضعف القلب، الحقد، الادويه المفرحه، الخاصيه، الادويه المفرده والمركبه. ادويه مفرده را به ترتيب حروف معجم مى آورد (ابريسم- غاريقون) وادويه مركبه از ترياق شروع مى كند، ادويه مختصربهذا الشان، استفراغات اين رساله به نام «احكام الادويه القلبيه» نيز خوانده شده است (فهرست مصنفات- مهدوى: 23 ش 14). قسمت اوائل اين رساله در ربيع الاول 1345 ه- ق، در مجله العرفان بچاپ رسيده است. رساله ايست در يك مقاله مشتمل بر 25 فصل در بيان احكام كلى ادويه مفرده و مركبه نافع در معالجات قلب بترتيب حروف معجم از تصانيف شيخ الرئيس ابوعلى حسين بن عبدالله بن سينا كه آنرا در همدان نوشته (غلامعلى عرفانيان). درمان بيماريهاى روانى را نيز در آن آورده است. شيخ درين رساله مى گويد چون از بحث ادويه مفرده قلبيه فارغ آمدم در اينجا سعى بر آن دارم كه بذكر ادويه قلبيه مركبه بپردازم و نشان دهم كه اين ادويه چيست و خواص تركيبى آنها به چه صورت است. «عبد الله انوار» از شيخ الرئيس داراى 19 فصل و تا فصل 12 مباحث فلسفى و روانشناسى است. (عبدالحسين حائرى). در اين نامه كه در آغاز رسيدن به همدان نگاشته است، درمان بيماريهاى روانى را آورده و در ديباچه آن از ساختمان دل و نيروهاى روان و حواس ياد نمود سپس در چند فصل از زندگى و خوشى و اندوه و ترس و خشم و كينه و داروهاى سرخوش كننده گفتگو كرد آنگاه داروهاى قلبى را شناساند و در اينجا داروهائيكه از كان و گياه جانور بدست ميآيد و خوش كننده و دل را سودمند است بر ميشمرد سپس داروهاى آميخته را ميآورد. اين دفتر بنامMEd iCameNta GOrdialiS بلاتينى در آمده است. طريحى ميگويد كه ايندفتر بنام «احكام الادويه القلبيه» نيز خوانده ميشود. در آغاز آن در مجله عرفان بسال 1345 بچاپ رسيده و پروفسور كونكتاى هم آنرا در جزء انتشارات وزارت فرهنگ ترك چاپ كرد. قنواتى در ش 111 از چاپ آستانه كه از روى نسخه ش 3625 فاتح تاريخ 678 شده است ياد نمود. (محمد تقى دانش پژوه) ... مرحوم استاد مهدوى در كتاب مصنفات چنين آورده: نسخه هايى از اين اثر در كتابخانه هاى ايران از جمله آستان قدس رضوى، ملى ملك، مجلس، ملى و ... و نيز كتابخانه هاى ساير كشورهاى جهان نگهدارى مى گردد. بايستى افزود اين رساله نخستين بار در مجله عرفان (چاپ صيدا) در ربيع الاول سال 1345 ه- وسپس در سال 1937 م همراه ترجمه تركى آن در استانبول ب چاپ رسيده است. مرحوم مهدوى نيز از ترجمه اين اثر مربوط به سال 1482 م. در كتابشناسى ارزشمند خويش گزارش كرده است (مرعشى نجفى، محمود) (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 127).
تحليل موضوعي اثر :
اين كتاب حاوى مباحثى در باره قلب و امراض قلبى و پاره اى از ناراحتى هاى جسمى و روحى است. شيخ پس از اين مباحث بشرح داروهاى لازم در امراض قلب مى پردازد و خواص آن را ذكر مى كند (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 127). ... رساله ادويه قلبيه فقط يك كتاب پزشكى نيست بلكه چند فصل آغازين آن را مى توان يك گونخ روانشناسى پنداشت كه از اقسام روح و محل آن و حالات و انفعالات نفسانى مثل روح و غم و خوف و غضب و حقد و چگونگى و بواعث روحانى و جسمانى آنها بحث و بررسى كرده است ... (همان، ص 128).
اهداي اثر از سوي مولف :
ابن سينا اين كتاب را به درخواست شريف ابى الحسين على بن الحسين حسينى نگاشته است (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 127).
چاپ و تصحيح اثر :
نسخه هاي ديگر اثر با مشخصات زير چاپ و يا تصحيح شده است: اين رساله نخستين بار در مجله عرفان (چاپ صيدا) در ربيع الاول سال 1345 ه- وسپس در سال 1937 م همراه ترجمه تركى آن در استانبول ب چاپ رسيده است (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 129).
نسخه هاي ديگر اثر :
530. تهران؛ مجلس شورا؛ شماره نسخه: 1/ 6885 آغاز نسخه: يستعد بها الروح لقبول القوى النفسانيه التى لم يستعد من البسايط بل مبدأها الفيض الالهى المخرج لكل ما بالقوه الى الفعل اذا تم استعداده ...؛ كاتب: قطروى، ابوالفضل بن ابى العلاء، تا: 692 ق، جا:؛ افتادگيها: آغاز؛ عناوين به شنگرف. به خط كاتب تصحيح شده. شش برگ آغازين رساله اول به خطى از ق 10 ه- بازنويسى شده است.؛ جلد: تيماج مشكى بدون مقوا، تعداد صفحات: 24 برگ، 1 ر- 25 ر، مختلف سطر، اندازه: 5/ 14* 18 سم [شورا: ف: 20- 319] 531. مشهد؛ آستان قدس رضوى؛ شماره نسخه: 6413 آغاز نسخه: بسمله مقاله فى الادويه القلبيه ... قال ان الله سبحنه و تعالى خلق التجويف الايسر من تجويف القلب خزانه للروح؛ انجام نسخه: على اقصر ما يمكن من الاختصار و قدحان ان نتم هذه المقاله حامدين واهب القوه على تتميمها خط: نسخ، بى كاتب، تا: نيمه دومقرن 7؛ و مصدر است به رساله فارسى معراجنامه (معراجيه) شيخ در 32 صفحه. كاتب نامعلوم. تاريخ تحرير هر دو رساله (بخط يك كاتب) نيمه دوم قرن هفتم، فصول به شنگرف.؛ واقف: عضدالملك، تاريخ وقف: 1276؛ كاغذ: نخودى سمرقندى، جلد: مقوا با رويه پارچه و عطف چرم، تعداد صفحات: 27 برگ، 19 سطر، اندازه: 18* 26 سم [آستان قدس- ف: 19- 12] 532. تهران؛ ملك؛ شماره نسخه: 1/ 4651 خط: نسخ، بى كاتب، تا: قرن 7؛ عناوين و علائم شنگرف.؛ كاغذ: نوعى ترمه، جلد: ميشن سياه ضربى،، اندازه: 7/ 12* 4/ 21 سم [ملك- ف: 7- 451] 533. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 56/ 129- ف نسخه اصل: اياصوفيا ش 4795.؛ خط: نسخ، بى كاتب، تا: يكشنبه 5 ذيحجه 854 ق، جا: هرات؛؛ تعداد صفحات: 17 برگ، 468- 485، 14 سطر [فيلمهاى دانشگاه تهران- ف: 1- 415] 534. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 19/ 1149 آغاز نسخه: كتب الشيخ الرئيس ابوعلى بن سينا ره الى الشريف ابى الحسن بن على بن ابى الحسين: ورد امر السيدان اجمع لمطالعته مقاله تشتمل على احكام الادويه القلبيه و اتحرى فيها الاختصار فتلقيته بالطاعه و سئلت الله التوفيق و العصمه. قال الشيخ الرئيس ابوعلى الحسين بن عبدالله بن سينا البخارى رضى الله عنه. فصل. ان الله سبححانهو تعالى خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح و معدنا لتولده.؛ انجام نسخه: فهذا ما حضرنا من الكلام فى الادويه القلبيه على اقصى ما يمكن من الاختصار و قد حان لنا ان يتمم هذه المقاله حامدين و اهب القوه على تمامها و هو حسبنا و نعم الوكيل. خط: تعليق، بى كاتب، تا: با تاريخ 962 ق؛ اين نسخه در 962 در دست مصطفى بن عبدالله و در 1041 نزد خليفه سلطان و در 1135 از آن محمد طاهر پزشك تفرشى و در 2 ذيقعده 1245 از محمد ابراهيم قزوينى بوده است.؛ كاغذ: سمرقندى كلفت، جلد: تيماج ترياكى ضربى مقوائى، تعداد صفحات:، 51 الف- 61 الف، 31 سطر، اندازه: 13* 23 سم [دانشگاه تهران: ف: 6- 2403] 535. مشهد؛ آستان قدس رضوى؛ شماره نسخه: 5046 آغاز نسخه: بسمله فى الادويهالمفرده الباهيه من الحبوب و النزور و الاشربه و الاغذيه و الادهان و المشمومات و الفواكه الرطبه و اليابسه.؛ انجام نسخه: يستعمل عند الحاجه فانه غايه فى ايراث السهر، والله اعلم. نسخه كامل.؛ خط: نستعليق، بى كاتب، تا: ربيع الاول 988 ق؛ و مذيل است به رساله اى در بيان صفات ادويه و منافع آنها ايضا بزبان عربى در شانزده ورق. كاتب نامعلوم. عناوين بشنگرف.؛ واقف: ابن خاتون عاملى، اسدالله بن محمد مؤمن (- 1067 ق)، تاريخ وقف: 1067؛ كاغذ: حنائى، جلد: مقوا با رويه پارچه، تعداد صفحات: 60 برگ، 15 سطر، اندازه: 12* 5/ 18 سم [آستان قدس- ف: 19- 13] 536. قم؛ گلپايگانى؛ شماره نسخه: 2/ 6580- 130/ 33 آغاز نسخه: بسمله قال الشيخ الرئيس رحمه الله انّ الله سبحانه خلق التجويف الاسير من تجويفى القلب خزانه للروح معدناً لتوليده و خلق الروح مطيه للقوى النفسانيه مختصا بالروح يسرى؛ انجام نسخه: كذلك وهذا ما اختصرنا من الكلام فى الادويه القلبيه على اقصر ما يمكننا من الاختصار تمت الرساله. خط: نستعليق، كاتب: رضوى مشهدى، محمد رضا بن زين العابدين، تا: سه شنبه سلخ جمادى الاول 991 ق، جا: يزد؛ تصحيح ومقابله شده است، عناوين و نشانيها شنگرف، مطالب كتاب در متن وحاشيه صفحات درج شده است؛ جلد: تيماج قهوه اى دورو فرسوده، تعداد صفحات: 8 برگ، 25 سطر، اندازه: 11* 19 سم [گلپايگانى- ف: 1- 270] 537. تهران؛ مجلس شورا؛ شماره نسخه: 11/ 360 خط: نستعليق، كاتب: طبيب حموى، محمد بن مؤيد، تا: شنبه 5 جمادى الاول 1006 ق، جا: يزد؛ عنوان ونشان شنگرف.؛ كاغذ: سفيد، [سنا: ف: 1- 186] 538. تهران؛ مجلس شورا؛ شماره نسخه: 7/ 4547 آغاز نسخه: بسمله. ان الله تعالى خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح و معدن لتولده، و خلق الروح .....؛ انجام نسخه: فهذا ما اختصرناه من كلام فى الادويه القلبيه ..... حامدين من الواهب العقل على تتميمها ..... تمت المقاله المذكوره بحمد لله و حسن توفيقه فى شهر ربيع الثانى سنه احدى عشر و الف من الهجره النبويه. خط: نستعليق، بى كاتب، تا: ربيع الثانى 1011 ق؛ شماره دفتر 62797؛ كاغذ: اصفهانى، جلد: تيماج قهوه اى مقوايى، تعداد صفحات: 28 برگ، 33 پ- 61 پ، سطر، اندازه: 5/ 12* 19 سم [شورا: ف: 12- 223] 539. مشهد؛ دانشكده الهيات مشهد؛ شماره نسخه: 5/ 18878 آغاز نسخه: بسمله الحمدلله رب العالمين و الصلواه على نبينا محمد و آله الطاهرين و قال الشيخ الرئيس ابو على الحسين بن عبدالله ابن سينا ان الله تبارك و تعالى خلق التجويف الايسر من نحو القلب خزانه الروح و معدنا لتولده و خلق.؛ خط: نستعليق، كاتب: انصارى استرآبادى، عبدالكريم بن عزالدين محمد، تا: نهم ربيع الاول 1024 ق؛ با نشانهاى قرمز؛ تعداد صفحات: 82 صفحه، 12 و 15 سطر، اندازه: 13* 19 سم [الهيات مشهد: ف: 2- 288] 540. تهران؛ ملك؛ شماره نسخه: 16/ 4452 آغاز نسخه: بسمله .. قال ورد على امرالسيد الاجل مولانا ابى الحسين على بن الحسين ... ان اجمع لمجلسه ...؛ انجام نسخه: .. على اقصر ما يمكن من الاختصار. و قد حان لنا ان نتم المقاله حامدين .. تمت هذه الرساله .. السبت ثلاثامن المحرم الحرام 1041 فى قريه السنندج من اعمال كردستان، فى اوقات التى كنت مأموره فى خدمه خان الزمان خان احمدخان .. احقر عباد ابن سلمان احمد الموسوى. كاتب: موسوى، عباد بن سلمان احمد، تا: شنبه 3 محرم 1041 ق، جا: سنندج؛؛ كاغذ: ترمه، جلد: ميشن قهوه اى يك لائى، تعداد صفحات: 32 برگ، 138 پ- 169 ر، 18 سطر، اندازه: 11* 7/ 19 سم [ملك- ف: 7- 405] 541. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 12/ 1074 خط: نستعليق، بى كاتب، تا: رمضان 1061 ق؛ تاريخ پايان رمضان گويا 1061. در پايان دارد: «تمت المقاله المذكوره بحمدالله و حسن توفيقه فى اواخر شهر رمضان المبارك تم تم تم».؛ تعداد صفحات: 36 برگ، 146- 181، سطر، اندازه: 5/ 10* 20 سم [دانشگاه تهران: ف: 4- 717] 542. تهران؛ ملى ايران؛ شماره نسخه: 6/ 2707 آغاز نسخه: الحمدلله رب العالمين و الصلوه على انبياء المرسلين الطاهرين. كتب شيخ الرئيس ابن على الحسين بن عبدالله بن سينا؛ انجام نسخه: پايان: هذا ما اختصرناه من الكلام الادويه القلبيه على ما اخفى ما يمكن من الاختصرناه و قد حان لنا ان تم هذه المقاله حامدين واجب الوجود ...... و مصلين على مولانا سيد المختار الابرار ... خط: نستعليق، بى كاتب، تا: 1071 ق؛ سرفصلها با مركب قرمز؛ كاغذ: بخارائى، جلد: تيماج، ماشى، ترنج ونيم ترنج، كوبيده، مقوائى، 110* 195، تعداد صفحات: 70 صفحه، 43- 113، 15 سطركامل سطر، اندازه: 55* 135 سم [ملى ايران: ف: 6- 314] 543. تهران؛ ملك؛ شماره نسخه: 8/ 1621 خط: نستعليق، بى كاتب، تا: با تاريخ 1080 ق؛ عنوان و نشان شنگرف؛ كاغذ: ترمه، جلد: ميشن آلبالويى، [ملك- ف: 5- 310] 544. تهران؛ دانشكده ادبيات تهران؛ شماره نسخه: 4/ 253 خط: نستعليق، بى كاتب، تا: قرن 11؛ [ادبيات تهران: ف: 3- 40] 545. تهران؛ مجلس شورا؛ شماره نسخه: 1/ 3860 خط: نسخ، بى كاتب، تا: قرن 11؛ شماره ثبت قديم: 25909 جديد: 9390 تنكابنى:؛ كاغذ: كاهى نازك آهار مهره، جلد: تيماجى زرد رنگ با مقواى نازك، تعداد صفحات:، 21 سطر [شورا: ف: 10- 1890] 546. لس آنجلس؛ كتابخانه دانشگاه لس آنجلس؛ شماره نسخه: 8/ 78 م خط: نستعليق، بى كاتب، تا: سده 10 و 11 قرن 11؛ تعداد صفحات:، (201- 253)، سطر [نشريه: 11- 138] 547. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 2/ 7549 خط: نسخ، بى كاتب، تا: قرن 11؛ كاغذ: سپاهانى، جلد: تيماج مشكى ترنجى گرد و عطف ترياكى، تعداد صفحات: 18 برگ، 116- 134، 20 س 6* 12/ 5 سطر، قطع: ربعى، اندازه: 5/ 2* 5/ 18 سم [دانشگاه تهران: ف: 16- 622] 548. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 1/ 6268 خط: نستعليق، بى كاتب، تا: قرن 11؛ كاغذ: سپاهانى، جلد: تيماج سرخ لايى، تعداد صفحات: 25 برگ، 1 پ- 26 ر، 22 س 7* 14 سطر، قطع: ربعى، اندازه: 13* 19 سم [دانشگاه تهران: ف: 16- 230] 549. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 7/ 2794- ف نسخه اصل: مجلس شورا ش 4547؛ خط: نستعليق، بى كاتب، تا: ربيع الثانى 1101 ق؛، قطع: ربعى [فيلمهاى دانشگاه تهران- ف: 1- 730] 550. مشهد؛ آستان قدس رضوى؛ شماره نسخه: 24675 آغاز نسخه: بسمله. كتب الشيخ ابوعلى الحسين بن عبدالله بن سينا الى الشريف ... فصل ان الله تعالى خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح؛ انجام نسخه: ورود ثلثى جزء يحبب كذلك تمت فهذا ما حصرنا من الكلام فى الادويه القلبيه على اقصى ما يمكن من الاختصار و قد حان لنا ان نتم هذه المقاله حامدين لواهب القوه [العقل] على تتميمها و مصلين على ... آله الابرار خط: نستعليق تحريرى، كاتب: كافى، عنايت الله، تا: جمعه شوال 1104 ق، جا: كشمير؛ عناوين و خطوط روى برخى عبارات به شنگرف؛ واقف: رهبرى (اهدايى)، تاريخ وقف: اسفند 1376؛ كاغذ: حنايى آهار مهره و بعضا وصالى شده، جلد: تيماج عنابى ضربى با ترنج و دو سرترنج و چهار لچكى و حاشيه زنجيره اى، تعداد صفحات: 15 برگ، 23 سطر، اندازه: 5/ 14* 5/ 22 سم [اهدائى رهبر: 9- 198] 551. تهران؛ ملى ايران؛ شماره نسخه: 3/ 9 آغاز نسخه: قد ايتوفينا الكلام بحسب الفرض فى ادويه المفرده القلبيه ....؛ انجام نسخه: قد حال لنا ان نختم هذه المقاله حامدين لواهب العقل على تتميمها بمنه و كرمه و حسبنا الله و نعم الوكيل و نعم المولى و نعم النصير. كاتب: محمد نصير، تا: 1106 ق؛ 1441/ س- 2513؛ كاغذ: اصفهانى، جلد: تيماج قرمز، يك لائى 100* 45، تعداد صفحات: 12 صفحه، 88- 100، 14 سطر كامل سطر، اندازه: 65* 105 سم [ملى ايران: ف: 7- 11] 552. تهران؛ ملى ايران؛ شماره نسخه: 1/ 9 آغاز نسخه: بسمله، الحمد لله رب العالمين و الصلوه على سيدنا محمد النبى و آله الطيبين الطاهرين ....؛ انجام نسخه: قد جاز لنا ان نتمم هذه المقاله حامدين واهب القوه على تتميمها و مصلين على سيدنا و مولانا محمد المختار و آله الاكرمين الاطهرين الابرار. كاتب: محمد نصير، تا: 1106 ق؛ 1441/ س- 2513؛ كاغذ: اصفهانى، جلد: تيماج قرمز، يك لائى 100* 145، تعداد صفحات: 85 صفحه، 1- 85، 14 سطر كامل سطر، اندازه: 65* 105 سم [ملى ايران: ف: 7- 10] 553. تهران؛ ملك؛ شماره نسخه: 20/ 6169 آغاز نسخه: بسمله. كتب الشيخ الرئيس ... الى الشريف ابى الحسن بن على بن ابى الحسن ... فصل قال الشيخ الرئيس ... ان الله سبحانه و تعالى خلق التجويف الايسر من تجويف القلب خزانه الروح و معدنا لتولده؛ انجام نسخه: بل الخمر اذاشربت باعتدال ولدت روحا كثيرا معتدله المزاج و القوام (تمام شد) خط: نسخ، بى كاتب، تا: 1106 ق؛ كاغذ: فستقى، جلد: ميشن آبى، تعداد صفحات: 3 برگ، 203 پ- 206 ر، 24 سطر، اندازه: 15* 2/ 21 سم [ملك- ف: 9- 212] 554. قم؛ مدرسه حجتيه؛ شماره نسخه: 2/ 247 آغاز نسخه: خير المبادى مازين بالحمد لواهب العقل ...؛ خط: نسخ، بى كاتب، تا: 1113 ق؛ در 26 برگ؛ تعداد صفحات: 26 برگ،، قطع: جيبى [مدرسه حجتيه: ف:- 101] 555. بغداد؛ المتحف العراقى (مكتبه المتحف العراقى)؛ شماره نسخه: 32337- 2 آغاز نسخه: (ان الله سبحانه خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح و معدنا لتولده ...)؛ خط: نسخ، كاتب: على يد سليمان بن احمد جواد، تا: 1174 ق؛ تعداد صفحات: 100 صفحه، 13 سطر سطر، اندازه: 5/ 15* 10 سم [الطب و الصيدليه و ..:- 17] 556. تهران؛ مجلس شورا؛ شماره نسخه: 36/ 14473 آغاز نسخه: كتب الشيخ ... الى الشريف ابى الحسن ... فصل قال الشيخ ... ان الله سبحانه خلق التجويف الايسر.؛ خط: نستعليق، بى كاتب، تا: قرن 12؛ بى كا، بى تا؛ [ثبت 89971]؛ جلد: تيماج، قهوه اى، ضربى، مجدول، تعداد صفحات:، 159 پ، 29 سطر، اندازه: 5/ 18* 5/ 25 سم [شورا: ف: 38- 626] 557. مشهد؛ آستان قدس رضوى؛ شماره نسخه: 27822 آغاز نسخه: بسمله. كتب الشيخ ابوعلى الحسين بن عبدالله بن سينا الى الشريف ... فصل ان الله تعالى خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح؛ انجام نسخه: ورود ثلثى جزء يحبب كذلك تمت فهذا ما حصرنا من الكلام فى الادويه القلبيه على اقصى ما يمكن من الاختصار و قد حان لنا ان نتم هذه المقاله حامدين لواهب القوه [العقل] على تتميمها و مصلين على ... آله الابرار خط: نسخ خوش، بى كاتب، تا: قرن 12؛ عناوين و خطوط روى برخى عبارات به سرخى، نسخه تصحيح شده؛ واقف: رهبرى (اهدايى)، تاريخ وقف: دى 1380؛ كاغذ: نخودى آسيب ديده، جلد: تيماج عنابى فرنگى با حواشى زنجيره اى زركوب، تعداد صفحات: 14 برگ، 29 سطر، اندازه: 17* 32 سم [اهدائى رهبر: 9- 199] 558. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 2/ 4656 خط: نستعليق، بى كاتب، تا: روز آدينه 9 جمادى الاول 1216 ق؛ كاغذ: فرنگى آهار مهره، تعداد صفحات:، 87- 133، 18 س 7* 14 سطر، اندازه: 10* 19 سم [دانشگاه تهران: ف: 14- 3600] 559. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 1/ 6474 خط: نستعليق، كاتب: فتح الله بن عبدالوهاب طبيب، تا: 23 صفر 1274 ق، جا: شيراز؛؛ كاغذ: فرنگى، جلد: تيماج مشكى لايى، تعداد صفحات:، 19 س 7* 13 سطر، قطع: جيبى، اندازه: 10* 16 سم [دانشگاه تهران: ف: 16- 273] 560. سمنان؛ عمومى سمنان (كتابخانه)؛ شماره نسخه: 3/ 24 آغاز نسخه: بسمله حمدله والصلوه والسلام على سيدنا وآله الطاهرين قال الشيخ الرئيس ابوعلى الحسين بن عبدالله بن سينا انّ الله تبارك وتعالى خلق التحويف الايسر من تجويفى القلب خزانه الروح ومعدناً لتولده وخلق الروح مطيه للقوى النفسانيه؛ انجام نسخه: هليلج اصغر جزء وثلث صبر جزان لازورد مغسول ثلثاجز، محبب كذلك فهذه ما حضرنا من الكلام فى الادويه القلبيه على اقصى ما يمكن من الاختصار وقد جان لنا من تتميم هذه المقاله حامدين لواهب القوه على تتميمها ومصلين على مولانا وسيدنا محمد المختار وآله الاكرمين من الاطهرين خط: نسخ، بى كاتب، تا: جمادى الاولى 1279 ق؛ عناوين ونشانى ها شنگرف المختار وآله الاكرمين من الاطهرين؛ جلد: گالينگور قهوه اى، 125 پ- 153 پ، تعداد صفحات: 28 برگ، [عمومى سمنان: ف:-] 561. قم؛ مسجد اعظم قم؛ شماره نسخه: 1/ 1460 آغاز نسخه: يستخلص الحمد لولى النعمه على موهبه العقل ونرغب اليه فى المزيد من سوابغ الفضل ...؛ انجام نسخه: ... مغسول ثلثى جزء مصطكى جزء وثلث ورد ثلثى جزء يحبب ذلك خط: نسخ، كاتب: كاشانى پشت مشهدى، محمد حسين بن محمد رضا، تا: 1283 ق؛ عنوانها وخطوط شنگرف؛ جلد: تيماج قهوه اى بدون مقوا، تعداد صفحات: 32 برگ، 15 سطر، اندازه: 11* 18 سم [مسجد اعظم- ف: 1- 114] 562. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 12/ 861 آغاز نسخه: ورد على امر السيد الاجل ان اجمع لخزانته مقاله تشتمل على احكام الادويه القلبيه اتحرى فيها الاختصار (قنواتى)- رساله فى الادويه القلبيه من تأليف الشيخ الرئيس ابى على الحسين بن عبدالله بن سيناء ره قال ان الله سبحانه و تعالى خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح و معدنا لتولده و خلق الروح مطيه للقوى النفسانيه (دو نسخه ما).؛ انجام نسخه: فهذا ما اختصرناه من الكلام فى الادويه القلبيه على اقصى القوه على تتميمها (قنواتى) على اقصى ما يمكن من الاختصار و قدحان لنا ان نختم (و قد جاز ان يتم) هذه المقاله حامدين (من لواهب) واهب العقل (القوه) على تتميمها (بمنه و كرهه) و (هو) حسبنا الله و نعم و الوكيل (المعين) و صلى الله على محمد النبى و آله و صحبه الطيبين الطاهرين. خط: نسخ، بى كاتب، تا: دوشنبه يكم محرم 1284 ق؛ اين نسخه ش 12 دفتر و بخط نسخ با نشانه هاى شنگرف ميباشد و در دوشنبه يكم محرم 1284 نوشته شده. گ 94 ب- 110 الف. در پايان دارد: «قد تمت هذه النسخه المباركه الميمونه فى يوم الاثنين غره شهر محرم الحرام سنه 1284».؛ تعداد صفحات:، 94- 110، سطر [دانشگاه تهران: ف: 4- 716] 563. تهران؛ دائره المعارف بزرگ اسلامى؛ شماره نسخه: 10/ 448- عكسى آغاز نسخه: بسمله. مقاله فى الادويه القلبيه من تأليف الشيخ الرئيس ... قال ان الله سبحانه و تعالى خلق التجويف الايسر من تجويف القلب خزانه للروح و معدنآ لتولده.؛ انجام نسخه: من الاختصار و قد جازان يتم هذه المقاله. حامدين واهب القوه على تتميمها. و هو حسبنا الله و نعم الوكيل. اصل نسخه: دانشگاه، ش 12/ 861 (دانشگاه 3/ 717)؛ خط: نسخ پخته، كاتب: سمنانى، محمد بن نادعلى، تا: 1284 ق؛ تعداد صفحات:، 97- 113، سطر [عكسى دائره المعارف: 2- 16] 564. نجف اشرف؛ مكتبه الامام اميرالمؤمنين العامه؛ شماره نسخه: 11 بى كاتب، تا: 1301 ق؛ [معجم المخطوطات النجفيه:- 86] 565. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 4/ 4002- ف نسخه اصل: ش 1968/ 4. از كتابخانه مجلس.؛ خط: نسخ، كاتب: تنكابنى، محمد طاهر، تا: پايان روز آدينه 3 رمضان 1312 ق؛ تعداد صفحات: 94 صفحه، 69- 123، سطر [فيلمهاى دانشگاه تهران- ف: 3- 1] 566. تهران؛ مجلس شورا؛ شماره نسخه: 4/ 1968 آغاز نسخه: خير المبادى مازين بالحمد .. اما بعد فان الله سبحانه و تعالى قد خلق التجويف الا يسر من تجويفى ...؛ انجام نسخه: فهذا ما اختصرناه من الكلام فى الادويه القلبيه ... قدحان لنا ان نتم هذه المقاله ... قد تم تحرير ... محمد المدعو بطاهر فى آخر نهار يوم الجمعه ثالث شهر رمضان المبارك من شهور سنه 1312 خط: نسخ، كاتب: تنكابنى، محمد طاهر، تا: 1315 ق؛ كاغذ: شكرى رنگ فرنگى، تعداد صفحات:، 69- 123، 21 سطر، قطع: خشتى باريك، اندازه: 21* 13 سم [شورا: ف: 9- 692] 567. قم؛ مرعشى؛ شماره نسخه: 4/ 13805 آغاز نسخه: خير المبادى ما زين بالحمد لواهب العقل على حمده و الصلوه على خيرته أما بعد فإن الله سبحانه و تعالى قد خلق التجويف الأيسر من تجويفى القلب خزانه للروح ... انجام نسخه: «فهذا ما اختصرناه من الكلام فى الأدويه القلبيه على اقصى ما يمكن من الاختصار و قد حان لنا أن نتم هذه المقاله حامدين لواهب القوه على تتمينها و مصلين على سيدنا و مولانا المختار و آله الاكرمين و الاطهرين الابرار» خط: نستعليق، كاتب: حسينى بقائى، يحيى بن على محمد، تا: 1331 ق، جا: تهران؛ ترقيمه «قد تم تحرير هذه الرساله على سبيل العجاله على يد العبد الأثيم الجانى يحيى بن حاجى ميرزا عايمحمد ابن حاجى مير محمد على ابن حاجى مير تقى ابن حاجى مير عبدالرحيم ابن مير يعقوب النياكى اللاريجانى الاصل طهرانى المسكن الملقب بسيد الحكماء فى ليله عشر الثالث من محرم سنه 1331 ه- فى دار الخلافه الناصرى طهران فى محله سرچشمه ألتمس الدعاء ...»؛ عنوانها و نشانيها: مشكى؛ در حاشيه تصحيح گرديده است. در برگهاى «58 ب- 59 الف» ابياتى از «اميرى پازوارى شيخ العجم مازندرانى» با لهجه طبرى با چنين مطلع آمده: «سه تا چينكا داشتمه خجير و خارك--- اتارا كرچك بورده اتارا شالك--- اتارا جهنم و انك ها كته بهارك آنهم كته په كت زن كتارك» و ابياتى از آقا ميرزا فرصت شيرازى در باره دوره اول مشروطه با مطلع زير آمده است: «با جه قانون اساسى در چه مذهب بيگناه--- ريختى اى مستبد خون من مشروطه خواه--- بركنارى فتنه سازى جنگجوئى دمزنى--- بوالعجب كميسيونى در آن چشم سياه» نيز در آن موضع ابياتى به عربى منسوب به اميرالمومنين امام على عليهالسلام و ابياتى از كاتب آمده است. يك يادداشت از محمدباقر گلپايگانى متخلص به اديب با تاريخ 16 رمضان المبارك سال 1332 ه- در امامزاده قاسم شميران در باغ اختصاصى سيد الحكما لاريجانى (كاتب) نگاشته شده است. غزليات اديب گلپايگانى متخلص به اديب با تاريخ 16 رمضان المبارك سال 1332 ه- در امامزاده قاسم شميران در باغ اختصاصى «سيد الحكما لاريجانى» (كاتب) نگاشته شده است. غزليات اديب گلپايگانى را در برگهاى بعدى همين فهرست با توضيحات بيشتر از نظر خواهيم گذراند.؛ كاغذ: فرنگى، تعداد صفحات: 40، (19 ب- 58 الف)، 14 سطر، اندازه: 15* 5/ 7 سم [مرعشى: ف: 35- 29] 568. مشهد؛ آستان قدس رضوى؛ شماره نسخه: 27822 آغاز نسخه: بسمله كتب الشيخ ابوعلى الحسين بن ... الى الشريف السعيد ... نستخلص الحمد لولى النعمه على موهبه العقل و نرغب اليه؛ انجام نسخه: على اقصى ما يمكن من الاقتصار قد حان لنا ان يتم هذه المقاله حامدين واهب العقل ... حسناالله و نعم المعين خط: نسخ، بى كاتب، بى تاريخ؛ [رايانه آستان قدس:-] 569. اسلام آباد؛ خزانه مفتى؛ شماره نسخه: 4/ 493 خط: نسخ، كاتب: احمد بن على أبى بكر، بى تاريخ؛ و هو نموذج حسن من الكتابه العربيه؛ تعداد صفحات:، 16 و 12 سطر سطر، اندازه: 22* 13 سم [خزانه مفتى: 5- 158] 570. يزد؛ جامع كبير؛ شماره نسخه: 1/ 166 خط: نستعليق، بى كاتب، تا: سده 19 و 11؛ تصحيح شده. ربعى.؛ جلد: تيماج ترياكى زركوب ضربى ترنجى درون سرخ زركوب،، قطع: ربعى [نشريه: 4- 404] 571. مدينه؛ عارف حكمت؛ شماره نسخه: بدون شماره/ 2 بى كاتب، بى تاريخ؛ [نشريه: 5- 503] 572. قم؛ مرعشى؛ شماره نسخه: 1/ 4949 آغاز نسخه: الحمد لله رب العالمين .... ورد على أمر السيد أن أجمع لمجلسه مقاله تشتمل على أحكام الادويه القلبيه؛ انجام نسخه: فاذا كان دمه صافياً مشرقاً مع ذلك كان مفراحاً خط: نستعليق، بى كاتب، بى تاريخ؛ نسخه قديم عناوين شنگرف يا نوشته نيست در حاشيه تصحيح شده است؛ جلد: تيماج قهوه اى بدون مقوا، تعداد صفحات: 7 برگ، 1 پ- 8 پ، مختلف سطر، اندازه: 19* 5/ 12 سم [مرعشى: ف: 13- 145] 573. يزد؛ وزيرى؛ شماره نسخه: 1/ 2700 آغاز نسخه: بسمله، قال الشيخ الرئيس رحمه الله ان الله تعالى سبحانه خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب خزانه للروح.؛ خط: نستعليق تحريرى، بى كاتب، بى تاريخ؛ عنوان و نشانه ها به شنگرف، شماره عمومى 4174؛ واقف: جواد فيلسوفى (اهدايى)، تاريخ وقف:؛ كاغذ: اصفهانى، جلد: مقوايى روكش تيماج ترياكى ضربى با يك ترنج بزرگ و دو كوچك با گل و بوته عطف تيماج عنابى، تعداد صفحات: 30 برگ، 1- 31، سطر، اندازه: 11* 5/ 19 سم [وزيرى يزد: ف: 4- 1395] 574. تهران؛ سپهسالار (شهيد مطهرى)؛ شماره نسخه: 3/ 798 بى كاتب، بى تاريخ؛ كاغذ: سپاهانى، جلد: تيماج مقوايى حنايى، تعداد صفحات:، 382 ر- 288 ر، 18 سطر، اندازه: 21* 33 سم [سپهسالار: ف: 3- 93] 575. تهران؛ سپهسالار (شهيد مطهرى)؛ شماره نسخه: 5/ 4506 بى كاتب، بى تاريخ؛ كاغذ: فرنگى سفيد، جلد: تيماج سبز مقوايى، تعداد صفحات:، 106 پ- 129 پ، 18 سطر، اندازه: 5/ 15* 5/ 24 سم [سپهسالار: ف: 3- 93] 576. تهران؛ ملك؛ شماره نسخه: 5/ 4218 بى كاتب، بى تاريخ؛ نشان و عنوان شنگرف؛ كاغذ: ترمه و دولت آبادى، جلد: ميشن يشمى ضربى، تعداد صفحات:، 17 سطر، اندازه: 3/ 12* 9/ 16 سم [ملك- ف: 7- 285] 577. تهران؛ ملك؛ شماره نسخه: 11/ 4573 آغاز نسخه: بسمله. حمدله ... قال الشيخ الرئيس ... ان الله تبارك و تعالى خلق التجويف الايسر من تجويفى القلب ...؛ انجام نسخه: .. على اقصى ما يمكن من الاختصار و قد حال لنا ان نختم هذه المقاله، حامدين واهب القوه على تتميمها و مصلين على سيدنا ... بى كاتب، بى تاريخ؛ عنوان و نشان شنگرف، فهرست رساله ها در آغاز بخط تازه؛ كاغذ: ترمه، جلد: ميشن زرد سير، تعداد صفحات:، 68 ر- 73 ر، سطر، اندازه: 23* 5/ 39 سم [ملك- ف: 7- 425] 578. تهران؛ دانشگاه تهران؛ شماره نسخه: 4/ 4128- ف نسخه اصل: از نسخه مجلس؛ بى كاتب، بى تاريخ؛ [فيلمهاى دانشگاه تهران- ف: 3- 18] 579. كمبريچ؛ چند موزه؛ شماره نسخه: بدون شماره/ 2 بى كاتب، بى تاريخ؛ ترجمه از عربى به عبرى هم در آن جا هست (ص 10 فهرست)؛ [نشريه: 9- 427] 580. بغداد؛ المتحف العراقى (مكتبه المتحف العراقى)؛ شماره نسخه: 27353 بى كاتب، بى تاريخ؛ تعداد صفحات: 98 صفحه، 15، 17 سطر سطر، اندازه: 22* 18 سم [الطب و الصيدليه و ..:- 18] (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 129).
وابستگي اثر :
شروح و حواشى: ادويه قلبيه (-) تفريح القلوب- ترجمه رساله ادويه قلبيه ابن سينا مدراسى دهلوى، احمدالله خان (- 1218) (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 129).
منابع علمي مرتبط :
كتاب ها 1. اب‍ن‌‌س‍ي‍ن‍ا، ح‍س‍ي‍ن‌‌ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ (1383). تفريح‌القلوب: ترجمه فارسي رساله ادويه قلبيه ابن سينا (ترجمه احمدالله خان دهلوي). تهران: ‪چوگان.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 2. رضوي‌برقعي، حسين (1387). شرح و تفسير پارسي گردان ادويه قلبيه بوعلي‌سينا در باره فلسفه شادماني و داروهاي شادي‌آور. تهران: نشر ني. مقالات 1. قرباني، فريبا؛ كشاورز، منصور؛ ناظم، اسماعيل؛ ايماني، علي رضا؛ فقيهي، مهديه (1393). توصيف داروهاي مقوي قلب و نحوه عملكرد آنها از ديدگاه طب سنتي ايران. طب سنتي اسلام و ايران، 5 (3)، 196 – 204.
مصادر، مسانيد و فهارس اثر :
[الذريعه 1/ 403؛ مرعشى 35/ 30؛ فهرست نسخه هاى مصنفات ابن سينا: 23؛ عكسى دائره المعارف 2/ 16؛ مهدوى، فهرست مصنفات 23؛ دبا 4/ 1 ابن سينا؛ فهرستواره 5/ 3996 نمايه] (فهرست توصيفى دست نوشتهاى پزشكى دوره اسلامى، ج1، ص: 129).
لينک به اين مدرک :
بازگشت