عنوان مقاله :
رابطه علي الگوهاي ارتباطي خانواده با آمادگي براي اعتياد با ميانجي گري ويژگي شخصيتي روان رنجورخويي و باز بودن نسبت به تجربه در دانش آموزان
عنوان به زبان ديگر :
The Causal Relationship between Family Communication Patterns and Addiction Potential through the Mediating Role of Neuroticism and Openness to Experience
پديد آورندگان :
احمدي، لادن دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز - گروه روانشناسي , دشت بزرگي، زهرا دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز - گروه روانشناسي
كليدواژه :
ويژگي شخصيتي باز بودن نسبت به تجربه , ويژگي شخصيتي روانرنجورخويي , الگوهاي ارتباطي خانواده , آمادگي براي اعتياد
چكيده فارسي :
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسي رابطه علي بين الگوهاي ارتباطي خانواده با آمادگي براي اعتياد، با ميانجي گري روان رنجورخويي و باز بودن نسبت به تجربه در دانش آموزان بود. روش: در اين مطالعه توصيفي- همبستگي، جامعه آماري را دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه دبيرستان هاي دولتي اهواز تشكيل مي دادند كه به روش خوشه اي تصادفي چند مرحله اي 400 دانش آموز از بين نواحي دو و سه شهر اهواز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در اين تحقيق مقياس تجديد نظر شده الگوهاي ارتباطي خانواده (1994)، پرسش نامه شخصيتي نئو- فرم كوتاه (1381) و مقياس ايراني آمادگي براي اعتياد زرگر (1385) بودند. ارزيابي مدل پيشنهادي با استفاده از روش تحليل مسير انجام گرفت. جهت آزمون روابط غير مستقيم از آزمون بوت استراپ در دستور كامپيوتري ماكرو پريچر و هيز استفاده شد. يافته ها: بر اساس نتايج اين پژوهش، مدل پيشنهادي از برازش مطلوبي برخوردار بود. به طوركلي نتايج نشان داد تمام مسيرهاي مستقيم به جز مسير همنوايي به باز بودن نسبت به تجربه معنادار شدند. مسيرهاي غير مستقيم نيز به جز همنوايي از طريق باز بودن نسبت به تجربه با اعتياد معنا دار بودند. نتيجه گيري: مدل ارزيابي شده از برازندگي مطلوبي برخوردار است و گام مهمي در جهت شناخت عوامل مؤثر در آمادگي به اعتياد است. بنابراين مي تواند به عنوان الگويي مناسب براي تدوين و طراحي برنامه هاي پيشگيري از اعتياد مفيد فايده باشد.
چكيده لاتين :
Objective: The aim of this study was to examine the casual relationship between family communication patterns and addition potential with the mediating role of neuroticism and openness to experience among male high school students in Ahvaz. Method: In this descriptive-correlational study, all the male high school students in the academic year 2016-17 constituted the research population. From this population, 400 students were selected from Municipal Districts 2 and 3 of Ahvaz through multistage cluster random sampling method. Iranian Addiction Potential Scale, Revised Family Communication Patterns, and NEO Personality Traits Inventory (neuroticism and openness to experience) were used for data collection in this study. Results: The proposed model had an acceptable fitness to the data. Overall, the results showed all the direct paths except the path from communication of conformity to openness to experience were found significant. The indirect paths were also significant except the path from communication of conformity to openness to experience. Conclusion: The evaluated model has a good fit and is an important step in identifying the factors that are effective in addiction potential. Therefore, the model can be useful for the design and development of addiction prevention programs.
عنوان نشريه :
اعتياد پژوهي
عنوان نشريه :
اعتياد پژوهي