بررسي پيش بيني كننده هاي استفاده از ماسك هاي حفاظتي تنفسي در كارگران شركت هاي چيني بهداشتي (شهر يزد) بر اساس تئوري رفتار برنامه ريزي شده

Predictors of Using Respiratory Protection Masks among Workers of Sanitary Ware Companies in Yazd, Iran, Based on the Theory of Planned Behavior

سابقه و هدف: استنشاق يكي از مهم ترين راه هاي مواجهه با آلاينده هاي شغلي است كه مي تواند سبب بروز عوارض حاد و مزمن تنفسي در كارگران شود. اين مطالعه با هدف تعيين پيش بيني كننده هاي استفاده از ماسك هاي حفاظتي تنفسي در كارگران بر اساس تئوري رفتار برنامه ريزي شده انجام گرفته است. مواد و روش ها: در اين مطالعه تحليلي- مقطعي،120 نفر از كارگران شركت هاي چيني بهداشتي شهر يزد كه در معرض گرد و غبار سيليس قرار داشتند به روش خوشه اي از بين 4 شركت انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها، پرسشنامه اي خودايفا بود كه طي يك مطالعه اكتشافي طراحي و روايي و پايايي آن تاييد شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگي و آناليز رگرسيون خطي تجزيه و تحليل شدند. يافته ها: كارگران مورد بررسي، 19 روز از ماه گذشته را از ماسك استفاده نموده و قصد داشتند 22 روز از ماه آينده از ماسك استفاده كنند. قصد استفاده از ماسك، قوي ترين ارتباط را با رفتار داشت. در مجموع 20.8 درصد از تغييرات در واريانس رفتار توسط سه متغير نگرش، هنجارهاي انتزاعي و كنترل رفتاري درك شده تبيين گرديد كه در اين ميان هنجارهاي انتزاعي قوي ترين پيش بيني كننده معني دار رفتار بود. استنتاج: نتايج اين مطالعه اهميت سازه هنجارهاي انتزاعي را در استفاده از ماسك هاي حفاظتي تنفسي در كارگران نشان داد. ضمنا با توجه به شناسايي نسبتا مطلوب پيش گويي كننده هاي استفاده از ماسك هاي حفاظتي تنفسي توسط تئوري رفتار برنامه ريزي شده، كاربرد آن در پيش بيني رفتارهاي مرتبط با ايمني پيشنهاد مي گردد

Background and purpose: Inhalation is one of the main ways of exposure to occupational pollutants that can cause acute and chronic respiratory complications in workers. This study aimed to identify the predictors of using respiratory protection masks among workers based on the theory of planned behavior. Materials and methods: An analytical cross-sectional design was employed. Cluster sampling was used by which 120 workers exposed to occupational dust were recruited from four sanitary ware companies in Yazd, Iran. A self-administered questionnaire was applied. The validity and reliability of the scale was previously confirmed in an exploratory study. Statistical analyses of the data included bivariate correlation and linear regression. Results: The workers used respiratory mask in 19 days of the past month and intended to use that for 22 days in the next month. The relationship between intention and behavior was the strongest. Totally, perceived behavioral control, subjective norms, and attitude variables accounted for 20.8% of the variation in behavior with subjective norms being the strongest significant predictor. Conclusion: Our results demonstrated the importance of subjective norms on using respiratory protection masks among workers. According to the relatively good identification of predictors of using respiratory protection masks, application of this theory is suggested in predicting safety related behaviors