شناسايي و اولويت بندي رايج ترين روش هاي تأمين مالي خودراه انداز در كسب و كارهاي نوپاي حوزه IT

Identifying and Prioritizing the Most Common Methods of Bootstrap Financing in IT-based Start-ups

تأمين مالي مناسب يكي از مشكلترين و پيچيده­ترين عناصر در فرايند راهاندازي كسبوكارهاي كارآفرينانه است. اين پژوهش با هدف شناسايي و اولويتبندي رايج­ترين روش­هاي تأمين مالي خود­راه­انداز در كسبوكارهاي نوپاي حوزۀ IT انجام شده است. روش تحقيق بر حسب هدف از نوع كاربردي و برحسب گردآوري اطلاعات، آميخته- اكتشافي مي­باشد. در بخش كيفي با استفاده از ابزار مصاحبههاي نيمهساختار يافته با كارشناسان و خبرگاني كه در حوزۀ تأمين مالي شركتهاي نوپاي صنعت IT فعاليت داشتهاند، به شناسايي رايجترين روشهاي استفاده شده پرداخته و در بخش كمّي پژوهش، با استفاده از فرايند تحليل سلسله­مراتبي به اولويتبندي اين معيارها اقدام شد. بدين منظور پرسشنامههاي محقق ساخته ميان نمونۀ آماري توزيع و دادههاي به­دست آمده با استفاده از نرم­افزار اكسپرت چويس تحليل و وزن هر يك مشخص شد. در بخش كيفي نمونهگيري به شيوۀ هدفمند بوده و حجم نمونه تا رسيدن به كفايت داده­ها تعيين شده است و در بخش كمّي با استفاده از فرمول كوكران تعداد 220 شركت با استفاده از نمونهگيري تصادفي ساده انتخاب شد. يافتهها بيانگر آن است كه خوشۀ تأمين مالي شخصي صاحب شغل به­عنوان رايج­ترين شيوۀ تأمين مالي خود­راه­انداز شناسايي شد و بعد از آن به­ترتيب خوشه­هاي پرداخت­هاي تأخيري، خوشۀ توقف حساب­هاي دريافتني، خوشۀ حداقل كردن هزينه­هاي سرمايهگذاري و در نهايت خوشۀ اشتراك منابع به ترتيب در ردههاي دوم تا پنجم قرار گرفتند.

Employing the most effective method for financing has been critically challenging for those who start an entrepreneurial business. This study aimed to identify and prioritize the most common methods of bootstrap financing used by IT-based start-ups through a mixed method. The authors carried out semi-structured interviews with the experts highly experienced in the IT industry and involved in start-ups’ financing. Using the bootstrap financing method emerged from the interviews, in the quantitative phase, the authors administered the pair-wise comparison and Likert scale questionnaires among the participants and the AHP technique was used to prioritize each method. In the qualitative section, the authors determined the sample size using the adequacy of the data logic, and for the quantitative phase, the authors used Cochran’s formula and a sample of 220 participants was chosen by the simple random sampling method. The results of this study showed that private owner financing cluster obtained the highest position in terms of priority. Deferred payments, stopping receivable accounts, minimizing capital expenditure and using shared resources were respectively the next bootstrap financing priorities of the entrepreneurs.