عنوان مقاله :
تبارشناسي از نيچه تا فوكو
پديد آورندگان :
اكرمي، موسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه علم , اژدريان شاد، زليخا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه فلسفه
كليدواژه :
تبارشناسي , ديرينه شناسي , تاريخمندي اخلاق , گفتمان , مناسبات معرفت و قدرت
چكيده فارسي :
فوكو معمولاً در آثار پيش از دهۀ 1970 از ديرينه شناسي و در آثار پس از آن، با تأثيرپذيري از نيچه، از تبارشناسي بهره ميگيرد به گونه اي كه، با نقشي اساسي اين دو روش در تحليلهاي فوكو، ميتوان از دو دورۀ مهم و متمايز ديرينه شناختي و تبارشناختي نزد فوكو سخن گفت.
نگارندگان، پس از ترسيم خطوط كلي تبارشناسي نيچه و ديرينه شناسي فوكو، چگونگي گذر فوكو از ديرينه شناسي به تبارشناسي، و پيامدهاي اين دگرگوني روش شناختي را تبيين و ارزيابي ميكنند.
در اين مقاله نشان داده ميشود كه هر چند فوكو روش ديرينه شناسي را به طور كلي رها نكرد، اما بدين نتيجه رسيد كه روش تبارشناسي دگرگونيهاي حادث در نظامهاي گفتماني را به اعمال غير گفتماني پيوند ميدهد. او در اين چارچوب، تحليلي تأثيرگذار از ساختار اجتماعي قدرت عرضه كرد، و با همۀ برتري ويژهاي كه براي تبارشناسي قائل بود ديرينه شناسي را نيز چونان مكمل آن در كل برنامۀ پژوهشي خويش پذيرفت، به گونهاي كه، با توجه با ناروشني خاصي كه در تعريف اين دو روش و ساختار و عناصر و حدود هر يك وجود دارد، تأكيد بر ناگسستگي اين دو روش در آثار فوكو چندان بي پايه نخواهد بود.
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني