طرحي براي برون رفت از معضل ارزش صدق؛ بر مبناي معرفت شناسي فلسفة ملاصدرا

A Solution to the Value Problem Based on the Mulla Sadra’s Epistemology

از نظر برخي از منتقدان اعتمادگرايي، نظريه‌هاي معرفت‌شناختي اعتمادگرايانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسكي اعتقاد دارد براي حل اين معضل بايد رابطة ميان بستر و زمينه و فرايند شكل‌گيري باور با باور را دروني كرد تا دچار معضل ارزش نباشد. اين پژوهش درصدد بررسي اين مسئله كه آيا نظرية معرفت‌شناختي ملاصدرا قابليت حل معضل ارزش را دارد؟ با آن‌كه فلاسفة اسلامي معرفت را مانند معرفت‌شناسان غربي به عنوان باور صادق موجه مورد توجه قرار نداده‌اند ولي خصايصي در نظرية اتحاد عالم و معلوم ملاصدرا وجود دارد كه به نظر مي‌رسد توانايي حل معضل ارزش را دارد؛ ازجمله اتحاد وجودي دانستن رابطة ميان فاعل ‌شناسا با باور، كه موجب دروني بودن رابطة ميان آن‌ها مي‌شود. همچنين ملاصدرا براي تبيين دروني بودن رابطة ميان فاعل ‌شناسا با باور، فرايندهاي شناخت را از نوع علّي و معلولي و ماده و صورت مي‌داند و معتقد است ارزش‌مندي فاعل ‌شناسا بر حصول باور صادق مؤثر است.

According to the some critics of reliabilism, this theory suffers from the problem of the value of knowledge. Zagzebski suggests that to solve this problem, we should internalize the relation between context and belief forming process. Exploring Mulla Sadra’s epistemic theory, this paper aimed to show whether his theory could solve the problem or not. Although in Islamic philosophers ‘s views, knowledge isn’t equal to justified true belief, but some aspects of Mulla Sadra’s theory concerning the unio‎n of the knower and the known could be served as a means to solve the problem. Those aspects consist in: considering the relation between believer and belief as an existential unio‎n, which in turn, leads us to consider their relation as an internal one. To explain that the relation is internal, Mulla Sadra considers the epistemic processes as causal processes and mater and form. He believes, also, that the validity of the knower affects true beliefs acquiring