ارزيابي عوامل مديريتي موثر بر ميزان موفقيت شركت هاي تعاوني توليد روستايي استان چهارمحال و بختياري

از جمله مهم­ترين موانع موجود در راه توسعه بخش كشاورزي در ايران خردي و پراكندگي زمين­ هاي كشاورزي است. شايد بتوان گفت يكي از بهترين راه­هاي مقابله با اين واقعيت برپايي واحدهاي بهره­ برداري گروهي مي ­باشد. در اين ميان، بي ­شك شركت­هاي تعاوني توليد روستايي به­ دليل رعايت اصول سه ­گانه «مالكيت»، «حاكميت» و «فاعليت» از استقبال بيشتري در مقايسه با ديگر واحدها بهره ­برداري جمعي برخوردارند. با اين وجود اين شركت­ها با داشتن ده­ها سال قدمت، هنوز آن جايگاه بايسته و متناسب با شأن­شان را در بخش توليد كشورمان به­ دست نياورده ­اند. نوشتار حاضر كه برخاسته از يك پژوهش ميداني است، در پي شناخت و ارزيابي عوامل مديريتي مؤثر بر موفقيت شركت­هاي تعاوني توليد روستايي مي­باشد. جامعه آماري اين پژوهش را اعضاي شركت­هاي تعاوني توليد روستايي فعال استان چهارمحال و بختياري كه جمعاً 3715 نفر بودند تشكيل داده است. تعداد 160 نفر به روش نمونه­گيري كاملاً تصادفي به ­عنوان نمونۀ آماري تعيين گرديدند. در اين پژوهش شاخص موفقيت با استفاده از مدل سروكوال كه براي نخستين ­بار براي ارزيابي شركت­هاي تعاوني بكار گرفته مي­ شود، سنجيده شده است و نشان از شكاف بين انتظارات و ادراكات اعضا از كيفيت خدمات ارايه شده در شركت­ها دارد. براي سنجش مهارت­هاي مديران نيز از مدل مهارت­هاي سه­ گانه مديريتي كاتز استفاده شد. به منظور بررسي روايي محتوايي پرسشنامه از نظر استادان گروه توسعه روستايي دانشگاه صنعتي اصفهان و جهت سنجش پايايي پرسشنامه، از پيش آزمون و ضريب آلفاي كرونباخ بهره گرفته شد. نتايج حاصل از آزمون ويلكاكسون نشان مي ­دهد كه شركت­هاي تعاوني توليد روستايي استان تنها در بُعد اطمينان توانسته­ اند انتظارات اعضا را برآورده سازند. عوامل مديريتي مؤثر بر موفقيت شركت­هاي تعاوني توليد روستايي كه با استفاده از رگرسيون چند متغيره به ­دست آمد نيز عبارتند از: مهارت­هاي انساني مديران، مهارت­هاي ادراكي مديران، اعتقاد آن­ها به مشاركت اعضا در امور شركت­ها، سطح تحصيلات و ميزان تجربه مديريتي مديران.