امواج بيداري و خيزش انقلابي اسلامي

the nature of recent movement in the middle east :islamic or secular

تحولات مسلم جاري منطقه خاورميانه بزرگ اسلامي(آسياي غربي و شمال افريقا)يك اتفاق تصادفي يا حادثه جديد، ظاهري و احساسي نبوده و نيست. بدانسان كه برخي با تفاسير نارسا يا نادرست و با تحليل ها و تعابيري همچون نارضايتي اقتصادي و يا بهار عربي سعي در القاي آن داشته و دارند. بلكه جريان ريشه دار؛ زايا، پويا و پاياي بالنده تجديد تفكر و تمدن اسلامي است. با پيشينه مدني(تجديد حيات امت اسلامي) و پشتوانه ديني(مكتب جهاني و جاويدان اسلام)، سير متكامل(چندين قرنه جديد) و ساختاري كمابيش جامع(انقلابي سياسي، اقتصادي و فرهنگي)مي باشد. كه در پي استقلال از سلطه و نفوذ استكباري بيگانه و آزادي از ملكوكيت هاي سلطنتي مطلقه استبدادي ارتجاعي و غالبا يا نوعا وابسته و جايگزيني نظام سياسي مردم سالاري ديني و اسلامي است. ولو در كشورها، نظامات و جوامع مسلمان متمايز و حتي با مذاهب متفاوت، از حيث شيوه، شتاب و نيز شكل متفاوتند. انقلاب اسلامي ايران، كه خود موج سوم بيداري و خيزش انقلابي اسلامي پس از نهضت ضد استبدادي آزاداي خواهي مشروطيت و نهضت ضد استعماري استقلال طلبي در جهان اسلام و در ايران تحت عنوان نهضت ملي نفت، به نوبه خود آغاز گر و الهام بخش پس موج هاي بيداري و خيزش انقلابي اسلامي در منطقه و فراتر از آن گرديده است. پس موج نخست انقلابي؛ مقاومت اسلامي و پس موج دوم آن بيداري جاريست. در اين مقال كه در پژوهشي تحت عنوان چشم انداز انديشه سياسي جهان اسلامي در دانشگاه تهران انجام پذيرفته است، به امواج سه گانه بُرد و گستره كوتاه، ميان و بلند مدني، ديني و انقلابي ملي، منطقه اي و جهاني جريان بيداري و خيزش انقلابي اسلامي بمثابه زيرساخت راهبردي و راهبرد زيرساختي نوخيزي و اعم موارد پيش گفته نگاهي گذرا انداخته و اهم موارد مربوطه را به اجمال از نظر مي گذرانيم. كه با امواج بلند سه گانه مدني(گذار به مدنيت با تاسيس دولت و حكمت جاويدان شرقي-ايراني)، مادي(و فناوري ابزاري مدرن غربي) و معنوي(اسلامي ايران و جهان اسلام) تا مرز مهدوي(جهاني شدن اسلام) به هم پيوسته و آميخته شده است.