عنوان مقاله :
تحليل تكنيك توازي در حكايت ملك شهرمان و پسرش قمرالزمان در هزار و يك شب
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان و چكيده لاتين
پديد آورندگان :
مسبوق، مهدي دانشگاه بوعليسينا - گروه زبان وادبيات عربي , دلشاد، شهرام دانشگاه بوعليسينا
كليدواژه :
ملك شهرمان و پسرش قمرالزمان , روايت , هزار و يك شب , توازي
چكيده فارسي :
توازي يكي از شگردهاي روايت است كه داستان پرداز در موقعيت هاي مختلف ناگزير از به كارگيري آن است. اين تكنيك در انسجام بخشي به ساختار روايت، شخصيت پردازي، القاء انديشه ها و معاني ضمني اثر، آماده سازي پيرنگ و غيره به نويسنده كمك شاياني مي كند. پژوهش حاضر انواع توازي و كاركردهاي آن را در يكي از قصه هاي هزار و يك شب با عنوان ملك شهرمان و پسرش قمرالزمان در چهار محور مختلف توازي رويداد، شخصيت، وصف و انديشه، با هدف شناخت چگونگي ب هكارگيري توازي در اين قصه مورد مطالعه قرار داده تا از اين رهگذر به شناختي از چگونگي بهكارگيري اين تكنيك توسط پردازندگان هزار و يك شب دست يابد. برآيند پژوهش نشان مي دهد كه اگر چه اين تكنيك را نمي توان به تمامي قصه هاي هزار و يك شب و قصه هاي افسانه اي كهن تعميم داد؛ اما از آنجا كه افسانه ها معمولاً از نظامي واحد و كلّي تبعيت مي كنند و ساختاري متناظر و تكراري در بسياري از قصه ها تكرار مي گردد مي توان گفت توازي از شگردهاي مهم پردازندگان هزار و يك شب بوده است كه با به كارگيري ساختار فرمولي در افسانه ها و قصههاي پريان تناسب زيادي دارد. در اين قصه، توازي براي القاء ايده هاي مركزي كتاب نظير سيطرۀ تقدير، زن محوري، عشق مداري، قياس مندي و اصل تناظر ميان پديده ها به كار رفته است.
عنوان نشريه :
كهن نامه ادب پارسي
عنوان نشريه :
كهن نامه ادب پارسي