عنوان مقاله :
بررسي ارتباط گفتمان قدرت با شخصيت نافرمان در فراداستان فارسي
پديد آورندگان :
سنگي،نرجس السادات دانشگاه فردوسي مشهد , مهدوي، محمدجواد دانشگاه فردوسي مشهد , بامشكي، سميرا دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
فراداستان فارسي , شخصيت نافرمان , منش , كنش , موقعيت , بورديو
چكيده فارسي :
خلق «شخصيت نافرمان» خصيصهاي است كه در اكثر فراداستانهاي ايراني بهوضوح ديده ميشود و از ويژگيهاي غالب فراداستان فارسي است. موضوع اين پژوهش بررسي ارتباط ميان غلبه اين ويژگي در فراداستان فارسي ـ با توجه به پراكندگي ويژگيهاي فراداستان در آثار خارجي ـ با گفتمان و نوع ساختار قدرت در جامعۀ ايران است. در ايران حدود سالهاي پيش از انقلاب 1357، چند گروه و انديشه سياسي وجود داشت؛ اما پس از انقلاب و بعد از غيريت سازي براي هويت يابي، فضاي استعاري گفتمان انقلاب اسلامي بهتدريج محدود شد و از ميان گروههاي سياسي مختلف فقط گفتمان بنيادگراي اسلامي هژمونيك شد. اين گفتمان دالهايي همچون قداست سنتها، مالكيت، خانواده و نگرشهاي پدرسالارانه دارد. تأثير اين وضعيت در فراداستان فارسي ديده ميشود كه در اين مقاله با استفاده از آراي بورديو به بررسي آن خواهيم پرداخت. با نظر به آراي بورديو ميتوان وضعيت سياسي كشور را «موقعيت» درنظر گرفت و شخصيت نافرمان را «كنش». طي بررسي كنش، ويژگيهايي رخ نمود كه بورديو آنها را «منش» مينامد و بر اين باور است كه منشها با موقعيتها ارتباط دارند. در اين مقاله، چند منش را در شخصيت نافرمان بهمثابه كنش يافته ايم كه با موقعيت در ارتباط اند. اين منشها عبارتاند از: تأكيد بر فردگرايي و اعلام حضور، مطالبه كردن صدا و اعتراض به راوي بهعنوان قدرت تام.