مقايسه پرخاشگري و دانش هيجاني كودكان پسر بي‌سرپرست و بدسرپرست با كودكان عادي

Comparison of Aggression and Emotional Knowledge in Orphans and Abandoned Male Children with Non- Orphans Male Children

زمينه و هدف: با توجه به افزايش روزافزون كودكان بي­سرپرست و مشاهده سازش­ نايافتگي و اختلال­ هاي هيجاني در آنها كه بر اثر جدايي از كانون خانواده به وجود مي­ آيد، توجه خاص به اين كودكان احساس مي­ گردد .هدف اين پژوهش مقايسه پرخاشگري و دانش هيجاني كودكان پسر بي­ سرپرست و بد­سرپرست با كودكان عادي بود. روش: طرح پژوهش توصيفي از نوع علي-­ مقايسه­ اي بود. به منظور بررسي فرضيه­ هاي پژوهش، 64 كودك 4 تا 6 ساله پسر شامل32 نفر بي­ سرپرست و بدسرپرست و 32 نفر عادي به روش نمونه­ گيري در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه پرخاشگري كودكان پيش دبستاني واحدي (1386) و آزمون تطبيق هيجاني ايزارد و همكاران (2003)، ارزيابي شدند. داده­ ها با استفاده از روش آماري t دو گروه مستقل و آزمون تحليل واريانس چندمتغيره تجزيه و تحليل شد. يافته ­ها: نتايج آزمون t نشان داد، ميزان پرخاشگري كودكان بي ­سرپرست و بد­سرپرست به طور معناداري از كودكان عادي بيشتر بود (0001/0=p). دانش هيجاني كودكان بي­ سرپرست و بد­سرپرست به طور معناداري كمتر از كودكان عادي بود (0001/0=p). نتايج آزمون تحليل واريانس چندمتغيره نشان داد ميزان مؤلفه­ هاي دانش هيجاني كودكان بي­ سرپرست و بد­سرپرست به طور معناداري كمتر از كودكان عادي بود (05/0>p). نتيجه ­گيري: نتايج اين مطالعه نشان داد كه ميزان پرخاشگري و دانش هيجاني فرزندان تا حد زيادي تحت تأثير شيوه ­هاي سرپرستي والدين است.

Background and purpose: Due to the increasing number of orphans and their maladaptive behaviors and emotional disorders, it is necessary to pay special attention to this population. Present study aimed to compare the aggression and emotional knowledge between orphanage and abandoned children with normal children. Method: The present study was a causal-comparative research. The sample consisted of 64 male children aged four to six years old (32 orphans and abandoned children and 32 non-orphans), who were selected using convenience sampling method and were assessed using Preschool Aggression Questionnaire (Vahedi et al, 2008) and emotional matching task (Izard et al, 2003). Data were analyzed using independent sample t-test and MANOVA. Results: Result of independent sample t-test showed significantly higher levels of aggression in orphans and abandoned children comparing to non-orphans (p= 0/0001). Moreover, orphans and abandoned children showed significantly lower emotional knowledge comparing to non-orphans (p= 0/0001). In addition, results of MANOVA revealed that orphans and abandoned children had significantly lower scores in components of emotional knowledge (p < .05). Conclusion: Present study showed that children’s aggression and emotional knowledge is mainly influenced by parents’ parenting styles.