رابطه بين ويژگي‌هاي تركيب بدن و توجه پايدار در كودكان

The Relationship Between Body Composition Features and Sustained Attention in Children

زمينه و هدف: تغيير در سبك زندگي در دهه‌هاي اخير، كودكان را به سمت تغيير در تركيب ‌بدن سوق داده است و بر اساس نتايج پژوهش­هاي مختلف، تغييرات جسماني مي‌توانند بر مؤلفه‌هاي شناختي تاثيرگذار باشند؛ بدين ترتيب هدف تحقيق حاضر بررسي رابطه بين برخي ويژگي‌هاي تركيب بدن با توجه پايدار به عنوان يكي از مؤلفه‌هاي كنش­وري شناختي در كودكان بود. روش‌: روش مطالعه حاضر توصيفي از نوع همبستگي بوده است. تعداد 100 نفر از كودكان بين 7 تا 9 سال از طريق آزمون‌هاي تركيب بدن و عملكرد پيوسته ديداري مورد بررسي قرار گرفتند. براي تحليل داده ها از آزمون همبستگي و رگرسيون استفاده شد. يافته‌ها: نتايج نشان داد بين متغير درصد چربي، شاخص توده بدن، درصد چربي تنه و نسبت كمر به لگن با خطاي اميشن و تغييرپذيري زمان واكنش رابطه معني‌داري وجود داشت (0/05>p). از سوي ديگر بين مؤلفه‌هاي ميزان آب كلي بدن، پروتئين بدن، سطح انرژي متابوليك پايه، توده‌عضلات اسكلتي و زمان واكنش رابطه منفي معني‌داري وجود داشت (0/05>p). بر اساس نتايج رگرسيون مؤلفه‌هاي درصد‌چربي و شاخص توده بدن قادر به پيش‌بيني خطاي آميشن و مؤلفه توده ‌عضلات‌اسكلتي قادر به پيش‌بيني زمان واكنش بود (0/05>p). نتيجه گيري: بر اساس نتايج به دست آمده هر كدام از مؤلفه‌هاي تركيب‌ بدن با مؤلفه خاصي از عملكرد شناختي در ارتباط است. در اين‌راستا مؤلفه‌هاي مرتبط با زمان واكنش را مي‌توان در ارتباط با بعد ادراكي حركتي در نظر گرفت در حالي كه شاخص‌هاي مرتبط با چاقي با صحت عملكرد در ارتباط بودند؛ در نتيجه بنه ظر مي‌رسد كه بين تركيب‌بدني و سازه‌هاي كنترل شناختي، يك ارتباط اختصاصي وجود دارد.

Background and Purpose: The change in lifestyle in recent decades has led children to change in body composition, while researchers have shown that physical changes can affect cognitive components. The purpose of this study was to investigate the relationship between some body composition features with sustained attention as one of the components of cognitive function in children. Method: The method of this study was descriptive and correlational. 100 children aged 7 to 9 years were examined via the body composition and continuous visual performance tests. For data analysis, correlation and regression tests were used. Results: The results showed that there was a significant relationship between fat percentage, body mass index, trunk fat percentage and waist to hip ratio with omission error and reaction time variability (P<0.05). On the other hand, there was a significant negative relationship between the components of total body water, body protein, basal metabolic level and skeletal muscle mass with reaction time (P<0.05). Based on regression results, the fat percentage and body mass index were able to predict omission error and the skeletal muscle mass can predict reaction time (P<0.05). Conclusion: Based on the results, each body composition characteristics was associated with a specific component of cognitive function. In this regard, the components associated to the reaction time can be considered in relation to the perceptual motor aspect, while the obesity-related components were associated with the performance accuracy. As a result, there appears to be a specific connection between the body composition features and the cognitive control structures.